سفارش تبلیغ
صبا ویژن



امیر حسین طلایی - گنبد افلاک






درباره من
امیر حسین طلایی - گنبد افلاک
آی دی من
تماس با من

سخنان بزرگان
Subscribe to me on FriendFeed
اطلاع از به روز رسانی
  موضوعات مطالب
سیاسی[19] . فرهنگ و جامعه[18] . نکته ها[14] . مذهبی[13] . دل نوشته[8] . اقتصادی[5] .
نوشته های من
نگاهی به نوشته های قبلی


به روایت لینک
مهدی یاوران [5]
عاشقانه های من [136]
عبدالله شهبازی [61]
دانلود :زمین و انباشت ثروت تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز [162]
خوابی که نوستراداموس برای ایران دیده است [194]
به یغما رفتن تاریخ ایران در افسانه جومونگ [147]
زیارت کوکاکولا !!! [123]
جنبش عدالتخواه دانشجویی [143]
دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری [90]
کانون فرهنگی رهپویان وصال [131]
وبلاگ قبلی ام [180]
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد [163]
وهابیت و اسلام [144]
موسسه فرهنگی آرماگدون [438]
پائلو کوئیلو را بشناسید !! [237]
[آرشیو(27)]


لینک دوستان
عاشق آسمونی
مهاجر
آخرین روز دنیا
شلمچه
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
طلبه تخریبچی
بازگشت به خویشتن
عطر نرگس
کلام دل
مذهب عشق
معصومین
دکتر علی حاجی ستوده
کعبه دل
مجاهد مجازی
روایت های آسمانی
یادداشتهای یک وبلاگر
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا (س)
راز پرواز
یک وجب دل
گل نرگس فدای رنگ و بویت
ساحل افتاده
بازمانده تنها
ترنم باران
دکتر بیات (شعر)
نرگسی
ناکجا آباد
مسائل قرآنی(مهناج)
ابراهیم در آتش
امام مهدی (عج)
کوهنوردی و ... !
بی نشان
اشعار سید محمدرضا هاشمی زاده
حدیث نفس(احمدک)
سجاده ی عشق
اردشیر
حاج آقا مسئلة
بچه کنکوری
کیمیای قلم
شبنم سحرگاهی
گل نرگس
یا فاطمه الزهرا (س)
ایثار و شهادت
غلامعلی رجایی
تازه ترین نوشته ها
سفر عاشقی
آنچه می گذرد...
[عناوین آرشیوشده]
لوگوی وبلاگ
امیر حسین طلایی - گنبد افلاک


لوگوی دوستان
















 RSS 

 هم وقت می گذارم برای دیدن فیلم و سریالهای تلویزیون چه ایرانی و چه خارجی اش البته به شرط آنکه به اصطلاح حرفی برای گفتن داشته باشند؛ هم فیلمهای زبان اصلی ژانرهای مورد علاقه ام. البته چنان فریفته حواشی سینما نیستم که مثلا یادم مانده باشد«رابرت دنیرو» متولد 1964 هست یا نه؟ و یا همسر «براد پیت» کیست؟حتی بوده فیلمی که چندبار دیده باشم اش مثل «لئون حرفه ای» با بازی به یادماندنی «ژان رنو »و «ناتالی پورتمن»  .از زاویه ای متفاوت به این مقوله  نگریسته ام برای خودم تجزیه و تحلیل کرده ام و اعتقاد دارم  آموزه هایی که گاه از یک فیلم یا سریال می توان دریافت کرد با خواندن چند کتاب برابری می کند . سریال جومونگ را دیده ام درباره به یغما رفتن تاریخ ایران در این سریال قبل اینجا اشاره کرده ام اما اگر منصف باشیم به خلاقیتی که از یک نیم صفحه تاریخ کره قدیم چنین مجموعه ای را می سازد باید آفرین گفت سریالی با درون مایه ای شرقی و ارایه مفاهیمی همچون ایثار و از خودگذشتگی ،عشق ،اعتقادات مذهبی ،دوستی،عزتمندی ،تلاش و پشتکار در رسیدن به هدف که مخاطب خویش را جذب می کند . اما دیدن یک فیلم و سریال یک مساله است و الگوپذیری و تاثیر شگرف آن بر اقشار مختلف جامعه مساله ای دیگر...  حالا حالاها جومونگ دست از سرمان بر نمی دارد ؛ جدای از فروش اینترنتی مجموعه های جومونگ 2و 3 با نامهای مختلف احتمالا رسانه ملی هم این مجموعه های جدید را خریداری کرده و در حال دوبله آنهاست...

زرق و برق مغازه اسباب بازی فروشی نگاهم را به خود جلب می کند ؛ پشت ویترین کاغذ بزرگی جلب نظر می کند که با فونت بزرگ روی آن نوشته :"انواع و اقسام سپر و شمشیر جومونگ موجود است". یادم هست آن زمان که بچه بودیم لباس زرو ، شنل و شمشیرش عشق بعضی از پسر بچه ها بود... امروز هم پسر بچه همسایه با شمشیر جومونگ در کوچه می دود و دلاورانه «تسو» ، «اهالی هان» و دشمنان «ارتش دامول» را قتل عام می کند به این فکر می کردم که چرا هیچ وقت در ویترین مغازه های اسباب فروشی تیر و کمان «آرش کمانگیر» ، گرز «رستم» و کمند «بهرام» را ندیده ام ؛ چرا هیچ وقت پسر بچه ای را در کوچه ندیده ام که مثل کاوه آهنگر به دنبال شکست دادن ضحاک باشد چرا دختر بچه های کوچک همسایه در خاله بازی هایشان به جای «یانگوم» ، «اوشین»، «سوسانو» و «هانیکو» هیچ وقت «رودابه» ، «منیژه» ، «آناهیتا» ،«شیرین» یا «شهربانو» نمی شوند آنچه مهم است بررسی بازتاب ها و تاثیرگذاری فرهنگی از این دست سریالهاست که نه فقط بر کودکان ، نوجوانان و جوانان بلکه انعکاس آن را می توان در زندگی فردی و اجتماعی اقشار مختلف پیگیری کرد این مهمتر است از نتیجه گیری ساده ای که پیش فرض ذهن بعضی هاست که "جومونگ دیدن خوب نیست"

وقتی جوانی با دیدن این سریال دل بسته شخصیتهای چشم بادامی اش می شود و از آنها الگوبرداری می کند ،وقتی در سوپرمارکت ها عکس «هیوبو» و «اویی» پشت بسته بندی اکثر لواشکها و آلوچه ها نقش می بندد وقتی معلم دبستان برای تشویق دانش آموزان برچسب مزین به تصویر «جومونگ» و ... را بالای دفترهایشان می چسباند آنچه به عنوان پرسش در ذهنمان باید طرح شود و بدانچه باید پرداخته شود ؛ اینکه چرا شخصیت سریالی دست چندم ناگهان به الگویی برای مردم کشوری تبدیل می شود که بزرگترین شخصیتهای تاریخی ،حماسی و مذهبی را در پیشینه و عقبه خود دارد؟ کدام عوامل در ایجاد این شکاف بین نسل جوان با این عقبه دخیل بوده اند؟ جایگاه خانواده ، آموزش و پرورش ، رسانه ملی، اهالی سینما و کتاب در پیوند این دو چسیت؟  حدود و ثغور تاثیرگذاری فرهنگ ها بر فرهنگ غنی ما تا کجاست ؟ و مهمتر اینکه غربت فرهنگ ایرانی_ اسلامی تا چه وقت و چرا؟ اینها سوالاتی ست که اندیشمندان و صاحبنظران علوم جامعه شناسی ، فرهنگ شناسی و علوم رفتاری بدان پاسخگو باید باشند و بر اساس راهکارهای پاسخ داده شده ؛ تصمیمات کلان فرهنگی اتخاذ شود تا چنین شاهد «جومونگ زدگی» ،«هالیوود زدگی» و «بالیوود زدگی» نباشیم.



ساعت 6:6 عصر روز چهارشنبه 88 مرداد 28

 می خواستم نوشته ای بر دادگاه کذایی متهمان و عوامل حوادث اخیر ، اندر احوالات رحیم مشایی و اظهارات آقای قالیباف بنویسم ، اما مقاله جامع استاد شهبازی(آفرین بر هوش و فراست درخشان و قلم صریح ایشان) را آنقدر خواندنی و مهم می دانم که توصیه می کنم این مقاله را بخوانید تا بدانید ؛ دادگاه چه کسانی را باید برگزار می کردند و  چرا؟ البته این مقاله آنقدر برایتان رمزگشایی می کند تا سوالات دیگرتان را نیز پاسخگو باشد



ساعت 6:54 عصر روز یکشنبه 88 مرداد 11

با سلام حضور محترم مخاطبان گرامی گنبد افلاک ، این روزها مقالات سیاسی ام را مستقیم روی وبلاگ نمی گذارم ؛تازه نوشته ام نگاهی است بر گزارش تحلیلی خبر 21 هفتم مرداد سیمای جمهوری اسلامی ایران ، برای دریافت و مطالعه آن در فرمت Word اینجا و در فرمت Pdf اینجا را کلیک نمایید. 



ساعت 2:53 عصر روز پنج شنبه 88 مرداد 8

سعی کرده ام به دلایلی مدتی سکوت کنم نقدی، موضع گیریی گفته ای حتی ناگفته ای ننویسم اما در «بالاترین» خبری تکان‌دهنده دیدم. باورم نشد خبر شهادت محسن روح الامینی در زندان ا و ی ن مرا تکان داد هرچند خون محسن از خون ندا آقا سلطان و سهراب اعرابی و مسعود هاشم زاده و کیانوش آسا و دیگران رنگین‌تر نیست؛ اما او از خانواده فرهیخته ای بود که پدرش دکتر روح الامینی، دکتر داروساز و رئیس کنونی انستیتو پاستور و همسرش، خانم دکتر زهره حقیقی، از مفاخر علمی کشورند. چه کسی باور می‌کند محسن، و ده‌ها مانند محسن، به این سادگی قربانی موج جهل و جنونی شوند که گروهی ایجاد کرده‌اند؟
 شهادت محسن روح‌الامینی را به جناب آقای دکتر عبدالحسین روح‌الامینی، سرکار خانم دکتر زهره حقیقی، مهندس محمد روح‌الامینی و خاندان محترم ایشان تسلیت می‌گویم
این مدت تحلیل های زیادی خوانده و شنیده ام بی آنکه سوار بر موج احساسات شده باشم مسائل را به عنوان حقی که هر شهروند ایرانی دارد دنبال کرده ام بهترین نوشته ای که اندر احوالات رد انقلاب م خ م ل ی و میر حسین خواندم را اینجا بخوانید  مقاله ای ست از استاد شهبازی

برای گشت و گذار مخفیانه در اینترنت و دسترسی به اخبار مدتهاست از این نرم افزار استفاده می کنم می گذارمش برای دانلود شما



ساعت 3:45 عصر روز شنبه 88 مرداد 3

تا کنون چند بار نوشته هایی بر مطالب دوستان نوشته ام اینجا و اینجا می توانید بخوانیدشان مطلب طهارت و تمیزی را که نویسنده اندیشمند و عزیز صاحب وبلاگ وزین لبگزه برادر حجة الاسلام سید محمدرضا واحدی نوشته اند را خواندم ، هر چند پاسخ در زمینه فلسفه احکام بود و مطلبی کامل در این زمینه اما قبل از پرداختن به فلسفه احکام که مطالعه متون اسلامى - قرآن و احادیث پیامبر (ص) و ائمه (ع) و گفتگوهاى اصحاب و یاران آنها - نشان مى‏دهد که همواره بحث از فلسفه احکام در میان آنها رایج بوده است و باید هم چنین باشد؛ زیرا روش قرآن را یک روش استدلالى و منطقى آزاد مى‏دیدند و به خود حق مى‏دادند در مباحث مربوط به احکام نیز از این روش استفاده کرده و سوال از فلسفه حکم کنند. اصولا اسلام خدا را چنین معرفى مى‏کند: وجودى است بى نهایت از نظر علم و قدرت و بى نیاز از همه چیز و همه کس و همه کارهاى او روى حکمت خاصى است - چه بدانیم و چه ندانیم - عبث و لغو و لهو در کار او راه ندارد و پیامبران را براى تعلیم و تربیت و دعوت به سوى حق و عدالت فرستاده است. 

چنین معرفى از «خدا» ما را به سوال از فلسفه احکام و اسرارى که طبعا در زندگى و سعادت و سرنوشت ما دارد تشویق مى‏کند به علاوه در احادیث پیامبر (ص) و ائمه هدى (ع) نیز موارد بسیار زیادى دیده مى‏شود که پیشوایان اسلام بدوا یا پس از پرسش مردم، به ذکر اسرار و فلسفه احکام پرداخته‏اند و کتاب معروف علل الشرایع تالیف محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق - همان طورى که از نامش پیداست - مجموعه‏اى از این گونه اخبار و مانند آن مى‏باشد در این صورت با اشباع کردن عقل و روح انسان، احکام را داخل در زندگى او و جزء ضروریات و نیازمندیهاى وى مى‏سازد که نه تنها به عنوان تعبد خشک، بلکه به عنوان یک واقعیت شناخته شده از آن استقبال خواهد کرد می توان حداقل نگاهی به فرهنگ نگاره ای نمادها در طول اسطوره و تاریخ داشت که آب همواره سمبل تطهیر بوده و البته این امر نه به قصد انطباق فلسفه احکام اسلام بر این باورها بلکه برای ارائه دادن مطلبی جامع تر با هدف بررسی مساله طهارت و آب صورت می گیرد.

آب عنصر نخستین که همه چیز از آن آفریده شده ، این توده بی شکل ، آب سمبل تطهیر است. در بیشتر ادیان و آئین ها چه توحیدی چه غیر توحیدی، طهارت با آب انجام می شود از آن جا که طهارت یعنی بازگشت به پاکی ،آب ، نماد نوزایی هم است به عنوان مثال در طهارت آئینی مسلمانان در نماز یومیه با آب ( نماد پاکی) وضو می کند و برای مسلمان آب نماد زندگی نیز هست ؛ آب حیات که در ظلمات مکشوف می شود و دوباره زنده می کند . در سوره کهف ، آن ماهی که در ملتقای دو دریا پرتاب شده بود (قرآن 63 و 61 :18) وقتی در آب غوطه خورد ، دوباره زنده شد . این نماد گرائی از مضمون عرفانی برخوردار است ، مضمون غوطه خوردن در چشمه جاودانگی .آیه : و چون به هم آمد دو دریا رسیدند ، ماهی خویش را فراموش کردند آنجا ، وماهی را دریا گرفت و در آب شد و ماهی در آب راه خویش گرفت ، راه گرفتنی شگفت ؛ آب مقدس مسیحیان ، یا معنایی که برای غسل تعمید در نظر دارند که شناور شدن در آب برای خروج از آن ، به معنای بازگشت به مبدا است راه یافتن به مخزنی عظیم از نیروی بالقوه ، وگرفتن نیروئی تازه ازآن ، مرحله موقتی است که به مرحله ای پیش رونده از زندگی دوباره منتهی می شود ، در ژاپن ، جویی در آئین دائو ، لائو دو سو درهند .

در آسیا آب شکل جوهری ظهور ، اصل حیات وعنصر تولد دوباره جسمانی وروحانی است ؛ نمای خلوص ، حکمت ، برکت وفضیلت است . گرایش مایع به انحلال است ودر انجماد به یکپارچگی می رسد ؛ به سوی لجه جریان یابد ، روبه پائین ، یعنی گرایش آن به تمس خواهد بود وچنانچه افقی جاری شود گرایش آن به رجس خواهد بود ..در تبت آب نماد بیعت است و عهدی که سالک می کند .در یهود و مسیح آب نماد اصل آفرینش است .مم ( میم ) عبری نشانه آب موثر است ، نشانه مادر و زهدان است .آب سرچشمه زندگی ومرگ است . اکثر آئین های مذهبی ، پیرامون چشمه ها متمرکز هستند ( مثل آب زمزم ) همه زیارت گاهها برای خود آب وچشمه ای دارند در قرآن ، آب متبرک که از آسمان فرود می آید علامتی الهی است ، در باغهای بهشت چشمه ها و جویهای آب فراوان است اما، آبهای زیاد نشانه خشم خداوندی است ؛ رود نیل موسی را هدیه می کند وفرعون را در آن غرق می کند . آبهای متلاطم نماد رنج اند. درباره نمادهای دیگری که برای آب قائل اند می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی، نشر فرهنگ معاصر
فرهنگ مصور نمادهای سنتی، جی. سی. کوپر، ترجمه ملیحه کرباسیان، نشر فرشاد
رمزهای زنده جان، مونیک دوبوکور، ترجمه جلال ستاری، نشر مرکز
از اسطوره تا تاریخ، دکتر مهرداد بهار، نشر چشمه



ساعت 5:50 عصر روز سه شنبه 88 تیر 9

 این روزها اینجا کمتر می نویسم ،هر چند تعدادی تحلیل بر آنچه گذشت نوشته ام که گمان نکنم فرصتی برای انتشار اینترنتی اش پیدا کنم ؛فرصتی هم پیش بیاید فعلا که آقایان بر یک دست کردن فضای سایبر مصمم تر شده اند و من گنبد افلاک را حتی اگر مدتی به روز نکنم می خواهم به همین صورت در دسترس مخاطبانم باشد ، نه وقتش را نه حوصله اش را دارم که گنبد افلاک را از نو شروع کنم ؛ من کجا و استاد شهبازی کجا؟ تا آن وقت مطلبی بنویسم که چه کسانی در ایران ف ی ل ت ر میکنند؟  بی هیچ ادعایی روزگار می گذرانم جایی همین نزدیکی دل نوشته هایم عاشقانه هایم را قلمی می کنم



ساعت 6:19 عصر روز شنبه 88 تیر 6

هر چند احتمال می دهم پیروز این انتخابات- ریئس جمهور دهم- در دوره دوم مشخص بشود اما حالا که دیگر تب و تاب کمی فرو نشسته است شاید بتوان به دور از هیاهو چند سطری از دیدگاهی دیگر نوشت ؛نه اینکه رندانه یادداشتی درباره این دوره انتخابات ننوشته باشم و دست از سیاست بی پدر و مادر! شسته بلکه نخواستم نه برای قانع کردن دیگران در اینکه به چه کسی رای بدهند نه حتی توجیه مخاطبان که چرا به فلان نامزد رای می دهم مطلبی را در گنبد افلاک بنویسم ،در این میان حتی نظرات سیاسی مخاطبان را نیز عمومی نکردم. این انتخابات برای همه ما آزمون بود وسیله آزمایش ما در پایبندی به ارزشها و شئونات اسلامی ،آزمون انصاف ، منطق و اخلاق که متاسفانه مدعیان اخلاق و قانون و حامیان نامزدها سربلند از آن بیرون نیامدند

 حالا دیگر نه خبری از کارناوال است و رقص خیابانی ،نه به سخره گرفتن تکیه کلام چیز ،نه پیامک از ننه جون ساختن، نه خواندن شعر عمو آمار باف، نه حامیان فلانی را عده ای گوسفند خواندن ،نه دیگر فلانی راتشبیه به مالک اشتر می کنیم نه فلانی را جزء خوارج می خوانیم حالا دیگر فرصت استراحت !داریم تا موقعیتی دیگر برای جعل حدیث که فلان رنگ نشانه دجال است یا بر عکس نشانه پیروان امام زمان ، فرصت برای جعل کلام امام در صحیفه نور و ... این دوره در حقیقت هیچ پیروزی نخواهد داشت که همه مان به بی اخلاقی، بی تقوایی ،بی انصافی و بی عدالتی باختیم متاسفم برای خودمان متاسفم برای نسل خودم که یا چنان به دام تحجر گرفتار آمده ایم که نه تنها تحمل نظر مخالف را نداریم که در شعرمان تا کور شود هر آنکه نتواند دید می خوانیم و دیگری را ولو با حجاب بد دارای حق انتخاب نمی دانیم یا ادای روشنفکری در رقص و پایکوبی درآوردیم در این عدم بلوغ سیاسی که آزادی را بی حجابی دانستیم ،برای درمان این بیماریهای فرهنگی باید چاره ای اندیشید که مستلزم همت فرهیختگان جامعه شناسان و روانشناسان است 

قبل از آنکه به نکته دوم که ذکرش ضروری است بپردازم بار دیگر اعتقادم را بیان می کنم که حیثیت و آبروی نظام با آبروی مسئولان نظام یکی نیست و بقای نظام را در گرو حفظ موقعیت افراد –حتی با وجود مدارک دال بر ریزش شان ،فسادشان -دانستن اشتباه محرزی ست و نباید از محاکمه الیگارشی ثروت و قدرت به بهانه مصلحت اندیشی برای نظام فروگذار کرد که این بزرگترین خیانت به امام(ره) ، انقلاب و آرمانهایش و شهدا خواهد بود . این که اگر بپذیریم اعلام اسامی چند مظنون به فساد توسط آقای احمدی نژاد –درست اش بدانیم یا غلط، صادقانه یا فریبکارانه- منعکس کننده افکار عمومی در پیگیری مسائلی از این دست است؛ برخورد نکردن با مفاسدی که عنوان شده در چهار سال که فرمان هشت ماده ای مقام معظم رهبری نصب العین می توانسته قرار بگیرد دو دلیل را به ذهن متبادر می کند ظن اهمال و سستی در انجام وظیفه ای که تنها شعار عدالت را سرداده اند یا خدای نکرده ظن فساد، کنارآمدن و هم کاسه بودن وزارت اطلاعات و قوه قصائیه با مفسدان سازمان یافته که در فرمان رهبری به شناسایی و برخورد شدید با این گروه امر شده اند و قبلا سلسله مطالبی در این باره نگاشته ام.

 در حال حاضر نظام موقعیتی خاص را پشت سر می گذارد تصمیمی دشوار پیش روی سران کشور که بین مصلحت و تصفیه افراد مفسد و وابستگان ذینفوذ و محاکمه آنان حتی با التهابات سیاسی و اجتماعی ،یکی را انتخاب نمایند. جدا از اینکه چه کسی رییس جمهور خواهد شد و با توجه به مطرح شدن دوباره مبارزه با فساد باند ثروت و قدرت که مسلما تنها به ابن دو نام ذکر شده به دلیل پیچیدگی این الیگارشی محدود نخواهد بود ؛ لازم است کمیته حقیقت یابی متشکل از قضات صالح قوه قضائیه ،وزارت اطلاعات اتهامات مطرح شده را(که آنها را وارد می دانم) بررسی نموده مدارک موجود با همکاری وزارت اطلاعات تکمیل و به قوه قضائیه ارسال گردد و بدون هیچ گونه ملاحظه ای نتیجه حاصل برای تنویر افکار عمومی ابلاغ گردد در غیر این صورت نه تنها عدالت خواهی چیزی فراتر از شعار نخواهد بود و الیگارشی ثروت و قدرت همچنان به حیات خبیثه خود با تمامیت خواهی بیشتری ادامه خواهد داد
به هر حال روزهای بعد از 22 خرداد روزهای سرنوشت سازی هم برای نظام تا نشان دهد آرمانهایش به بوته فراموشی سپرده نشده و به امام(ره) وفادار مانده و هم برای عموم مردم خواهد بود، امید که در پرتو عنایات امام زمان روحی فداه و رهبری مدبرانه و شجاعانه رهبری این روزها را به سلامت پشت سر بگذاریم و العاقبة للمتقین



ساعت 9:20 صبح روز جمعه 88 خرداد 22

متاسفانه هر روز شاهد ورود انواع جدید مواد مخدر و یا محرک به کشور و گسترش توزیع و مصرف آن بین جوانان و حتی نوجوانان هستیم ، جیب و تینا از این دسته مواد هستند با ساختار شیمیایی مِت آمفتامین متبلور بدون رنگ و بو محرک سیستم اعصاب مرکزی که با حرارت به صورت بخار درآمده و استنشاق می شود ، با این ترکیب می توان به شیشه اشاره کرد .جیب و تینا به ماده بیداری طولانی مدت بی خطر! نیز معروف شده اند و این از تبلیغات فریبنده و شگرد فروشندگان برای جذب مشتری در بین جوانانی است که نیازمند ساعتهای بیشتری برای مطالعه و درس خواندن هستند ؛ماده مخصوص حرکات موزون نام انحصاری و جذاب دیگری است برای جوانانی که حداقل یک بار مواد محرک را تجربه کرده اند و آنقدر آنتریک هست که این مواد را نیز در پارتی ها مورد استفاده قرار دهند. آنچه در این میان از مبارزه با سازندگان و پلمب آزمایشگاههای زیر زمینی ،توزیع کنندگان خرد و کلان مهم تر است افزایش آگاهی جوانان و خانواده ها و پرداختن به خطرات و عوارض جسمی و روانی این مواد از طریق رسانه ها به خصوص رسانه ملی ست          



ساعت 10:15 صبح روز دوشنبه 88 خرداد 4

در پایگاه اطلاع رسانی مجتمع قضایی امور اقتصادی (قسط) اسامی سه نفر از متهمان اقتصادی که با حکم قطعی شعبه70 دادگاه تجدیدنظر بر اساس گزارش وزارت اطلاعات به اتهام های پرداخت رشوه ، دریافت رشوه ، جعل اسناد دولتی و تحصیل مال نامشروع به مجازات های حبس ، شلاق ، پرداخت جزای نقدی ، انفصال دائم از خدمات دولتی و تبعید محکوم شدند را خواندم1 و ماجرای فیلم تبلیغاتی آقای احمدی نژاد و تکذیب شدنش را 2 ،علی الظاهر وزارت اطلاعات مطابق با فرامین رهبری بخصوص بند 6 از فرمان هشت ماده ای ایشان3 بسیار خوب عمل می کند به نحوی که 25 میلیون تومان رشوه و مال نامشروع از دیدگان تیزبین این دستگاه عریض و طویل پنهان نمی ماند قوه قضاییه هم  با استفاده از کارشناسان و قضات قاطع و پاکدامن، مجرم و خائن و عناصر آلوده ی اقتصادی را از سر راه تعالی کشور بر میدارد! این بخش از دستورات رهبری که عینا ومو به مو اجرا می گردد!: وقتى شما مى خواهید با کسى که بیت المال و اموال عمومى را با کمال وقاحت و بى رحمى به کیسه مطامع شخصى خود ریخته است، مقابله کنید، این کار شجاعت و اقتدار و حیثیّت قضایى در میان مردم مى خواهد و نیز در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثناء شود. هیچ شخص یا نهاد نمی تواند با عذر انتساب به این جانب یا دیگر مسئولان کشور خود را از حساب کشی معاف بشمارد با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد4 ای کاش آقای احمدی نژاد دیگر از امپراطوری ثروت و قدرت(به قول خودتان) سخن نگویید این فیلم خیالی را نمی گویم در انتخابات رای هم که آوردید دیگر شعار مبارزه با الیگارشی ثروت و قدرت را ندهید(به پاکی خودتان اعتقاد دارم)   4 سال فرصت کافی بود برای شناسایی و مجازات این فساد سازمان یافته کافی بود نگاهی به سیر شکل گیری این فساد از حدود سال 72 داشتید ، پشت پرده سفر سلطان برونئی، سِر حسن البلقیه، و قرارداد با رویال داچ شل ،دیداری که یاسر هاشمی رفسنجانی در کاخ 1788 اتاقه او در برونئی داشت، کمپانی برادران هندوجا دلال نفت ایران، قرار داد بزرگ چای با کمپانی به ظاهر هندی تاتا ثروتمندترین و متنفذترین خاندانهای فراماسونی جهان دارای پیوندهای عمیق با مافیای صهیونیستی و ماسونی غرب تا ، تجارت شکر و موز ، ماجرای زمینهای وقفی تهران و زمین خواری های این شبکه در تهران ، شیراز و سیرجان، کافی بود 1400 صفحه کتاب زمین و انباشت ثروت تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز را وزارت اطلاعات بررسی می کرد کافی بود به یاری آقای جهانشاهی طلبه سیرجانی می آمد ؛کافی بود تا چاقوهایی که دسته خویش را نمی برند شناسایی می کردید

خدا کند به هر نتیجه ای رسیده ام توهم باشد خدا نیاورد روزی که خواب نوستراداموس تعبیر شود ؛ در سال‌های اخیر، کانون‌های جنگ‌افروز صهیونیستی تأویل هدفمند از کتاب نوستراداموس علیه ایران اسلامی را ادامه می‌دهند بر اساس پیشگویی میشل نوتردامی (1503- 1566 م.)، که با نام لاتین «نوستراداموس» شهرت یافت فرجام جمهوری اسلمی را تباهی و سقوط در اثر اشاعه فساد مالی و انحطاط دیوان‌سالاری تاویل می کنند از این منظر، نباید گسترش دهشتناک فساد مالی در دیوان‌سالاری ایران را فقط به دلیل سوء سیاست‌ها و سوء مدیریت‌ها دانست. این درست است که فساد دیوانی در هر جامعه امری طبیعی است ولی این «فساد طبیعی» دارای ابعاد و حدود و ثغور معین است، بیش از آن را نمی‌توان «طبیعی» شمرد. و زمانی که این فساد به «فساد سازمان‌یافته» بدل می‌شود و در پایه پیدایش کانون‌های مافیایی منسجم و مقتدر جای می‌گیرد دیگر نمی‌توان در قبال آن ساکت و بی‌تفاوت ماند. به یقین، برنامه‌ریزی کانون‌های معاند انقلاب و ایران اسلامی در پیدایش یا حداقل در گسترش وسیع این فساد دیوان‌سالاری نقش داشته است. این کانون‌ها همانان‌اند که سال‌ها پیش، از زبان نوستراداموس، فرجام ایران اسلامی را «پیش‌بینی» کرده و سرمایه‌گذاری و تلاش برای تحقق این «پیش‌بینی» را آغاز نمودند.  

 

1- http://www.ghest.net/NewsDes.jsp?NewsID=88021201&CategoryID

2-     http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=2638

3- وزارت اطلاعات موظف است در چارچوب وظایف قانونی خود نقاط آسیب پذیر در فعالیت‌های اقتصادی دولتی کلان مانند معاملات و قراردادهای خارجی و سرمایه گذاری‌های بزرگ طرح‌های ملی و نیز مراکز مهم تصمیم گیری اقتصادی و پولی کشور را پوشش اطلاعاتی دهد و به دولت و دستگاه قضایی در تحقق سلامت اقتصادی یاری رسانند و به طور منظم به رئیس‌جمهور گزارش دهد

4- بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسؤولان قوّه قضاییه، خانواده هاى شهداى هفتم تیر و جمعى از قضات تیرماه 1380 و بند 7 از فرمان 8 ماده ای رهبری

 5-  الیگارشی ترکیبی از کلمات لاتین Oligos به معنای تعداد اندک و Archos یا فرمانده است در تعریفش می توان گفت رژیم حکومتی که به وسیله چند نفر معدود اداره می شود و تمامی قدرت حکومت متمرکز در تعداد قلیلی از افراد باشد فرمانروایی گروھی اندک شمار بر دولت بدون نظارت اکثریت. معمولا این عنوان را برای اقلیت حاکمی به کار می برند که قدرت دولت را در راه سود خود به کار می برد ، 5 پست درباره اش نوشته ام اگر این دو رکن «آزادی» و «عدالت» استوار بودند، مفسدین چنین جرئت ماندن و بازیگری برای جبران آبروی ریخته شده نداشتند.این از همان دسته هاست!!

http://shahbazi1.files.wordpress.com/2008/05/najafi_sadra.pdf



ساعت 12:8 عصر روز دوشنبه 88 اردیبهشت 21

شادروان حمزه پاداش نیک متخلص به «نغمه» در سال 1300 در شیراز به دنیا آمد. از ده سالگی نغمه سرود و مشکلی که از لحاظ بینایی برایش پیش آمده بود مانع از بروز استعداد ادبی او نشد ،از حدود پنجاه سال در انجمنهای ادبی شیراز حضوری ثابت و فعال داشت و پس از انقلاب در کنار شاعرانی همچون شادروان محمد خلیل جلالی ، شادروان نصرالله مردانی ، احد ده بزرگی و... حلقه شاعران انقلاب اسلامی را تشکیل داد .
استاد از سه ماه پیش پس از بهبودی نسبی دوباره به انجمن می رفت اما افسوس که شرایطم به گونه ای بود که حضورش را در انجمن درک نکردم تا از زبانش چشم اندازی نغز را به تماشا بنشینم ، گزیده ای از اشعار ایشان در مجموعه «گلبانگ عشق» قبل از فوتشان چاپ شد ؛این مجموعه در عین گزیده بودن می تواند شناسنامه ای برای معرفی سبک عراقی و عاشقانه وی باشد ، او با سروده هایش ما را به درنگی تا عشق فرا می خواند... آری استاد چه خوش نغمه پرداز این آشوبگر دلربای هستی که پیر و جوان نمی شناسد ، شده بود
به بهانه درگذشتش در سوم بهمن امسال و با آرزوی مغفرت الهی برایش غزلی را با نام جلوه ناز از این مجموعه با هم می خوانیم :

بزم دل روشن از آن جلوه نازست هنوز
دل چو پروانه به صد سوز و گدازست هنوز
پاسدار سحرم مژده دیدار بداد
که دَر دوست به روی همه بازست هنوز
شب وصل است و می و ساقی و مطرب همه جمع
این هم از مرحمت بنده نوازست هنوز
چنگ بر چنگ زنان مطرب و من چنگ به زلف
راز دل در شکن موی درازست هنوز
لب ساقی به لب جام و لب من تنها
بر لب دلبر سیمین بَر نازست هنوز
بی خبر رفته در آغوش فراموشی عشق
دست بر گردن آن محرم نازست هنوز
ناگهان مرغ شب آهنگ بشارت دادم
گفت برخیز که هنگام نمازست هنوز
صبح دم نغمه به محراب رخش سجده کنان
دست بر دامن نازش به نیازست هنوز



ساعت 9:57 صبح روز یکشنبه 88 اردیبهشت 13

<      1   2   3   4   5   >>   >