سفارش تبلیغ
صبا ویژن



نگاهی به نوشته های قبلی - گنبد افلاک






درباره من
نگاهی به نوشته های قبلی - گنبد افلاک
آی دی من
تماس با من

سخنان بزرگان
Subscribe to me on FriendFeed
اطلاع از به روز رسانی
  موضوعات مطالب
سیاسی[19] . فرهنگ و جامعه[18] . نکته ها[14] . مذهبی[13] . دل نوشته[8] . اقتصادی[5] .
نوشته های من
نگاهی به نوشته های قبلی


به روایت لینک
مهدی یاوران [5]
عاشقانه های من [136]
عبدالله شهبازی [61]
دانلود :زمین و انباشت ثروت تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز [162]
خوابی که نوستراداموس برای ایران دیده است [194]
به یغما رفتن تاریخ ایران در افسانه جومونگ [147]
زیارت کوکاکولا !!! [123]
جنبش عدالتخواه دانشجویی [143]
دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری [90]
کانون فرهنگی رهپویان وصال [131]
وبلاگ قبلی ام [180]
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد [163]
وهابیت و اسلام [144]
موسسه فرهنگی آرماگدون [438]
پائلو کوئیلو را بشناسید !! [237]
[آرشیو(27)]


لینک دوستان
عاشق آسمونی
مهاجر
آخرین روز دنیا
شلمچه
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
طلبه تخریبچی
بازگشت به خویشتن
عطر نرگس
کلام دل
مذهب عشق
معصومین
دکتر علی حاجی ستوده
کعبه دل
مجاهد مجازی
روایت های آسمانی
یادداشتهای یک وبلاگر
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا (س)
راز پرواز
یک وجب دل
گل نرگس فدای رنگ و بویت
ساحل افتاده
بازمانده تنها
ترنم باران
دکتر بیات (شعر)
نرگسی
ناکجا آباد
مسائل قرآنی(مهناج)
ابراهیم در آتش
امام مهدی (عج)
کوهنوردی و ... !
بی نشان
اشعار سید محمدرضا هاشمی زاده
حدیث نفس(احمدک)
سجاده ی عشق
اردشیر
حاج آقا مسئلة
بچه کنکوری
کیمیای قلم
شبنم سحرگاهی
گل نرگس
یا فاطمه الزهرا (س)
ایثار و شهادت
غلامعلی رجایی
تازه ترین نوشته ها
سفر عاشقی
آنچه می گذرد...
[عناوین آرشیوشده]
لوگوی وبلاگ
نگاهی به نوشته های قبلی - گنبد افلاک


لوگوی دوستان
















 RSS 

 

با تسلیت فرا رسیدن شهادت ام ابیها حضرت فاطمه سلام الله علیها

این راه که رفته ایم به آه آمده است
انگار وفا به اشتباه آمده است
اینجا که نشسته ایم باطل بوده ست
این خرمن عمر در تباه آمده است

این رباعی را همراه با چند رباعی دیگر در 22 اردیبهشت روزی از جنس ترمه و تغزل سروده ام ، فضای آن متفاوت، اما بیانگر حالات درونی من به خصوص در آستانه سفرم به عتبات عالیات است ؛ سفری که می تواند این عمر تباه شده را آغازی دوباره باشد... سفری که از من ، منی دیگر بسازد ، سفری که می تواند پایان نپذیرد و مسافر، همه را به یاد مقصد بیاندازد...
ببخشید اگر ذهنتان در هزارتوی سوال راه به جایی نمی برد !
دوست عزیزی برایم نوشته بود : سلام برادر خیلی کم کار شده اید انگار .درست مثل من... ،قسمت اول حرفش درست است اما چه کسی از راز دل من، آرزوهای من ، این حال من، می تواند خبر داشته باشد ؟ ... ننوشته ام مدتی ... حالم خوش نیست!
هنوز باورم نشده عازم سرزمین عشقم ... هر وقت دوستی می گفت "شما کربلا مشرف نشده اید؟" در جواب می گفتم سفر من باید هوایی باشد ! و آن هنگام که بریده ای و اعزام هوایی در کار نیست ، برایت مولا (ع) همه امکانات را فراهم می کند تا بیشتر باورت شود ،این سفرها دعوت می خواهد...آری سفرم هوایی ست ! 
اما
هنوز آماده نیستم ، هنوز لیاقت حضور نیافته ام ؛هنوز احرام نبسته ام! روسیاهم و سراپا ...

اما مطمئنم مرا به بارگاه خویش راه خواهند داد... به آغوش حضرت علی علیه السلام پناه خواهم برد ،آغوش پدر مهربانم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : "من و علی پدران این امتیم" ؛ به دامان حضرت موسی ین جعفر و ابالفضل باب الحوائج علیهما السلام چنگ خواهم زد ، بر خوان جود حضرت جواد علیه السلام مهمان خواهم شد و یقین دارم حسین علیه السلام این غریق را نجات خواهد داد که امام رضا(ع) فرمود : کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع

پی نوشت : از دوست عزیزی که تهران زحمت رزرو هتل را کشیده اند بسیار ممنونم



ساعت 12:23 عصر روز یکشنبه 89 اردیبهشت 26

خبر شلوارهای فاق کوتاه و معضل آمریکایی ها در اکثر سایتهای خبری بازتاب یافته + ،+ ، هرچند انتظار نگاهی عمیق تر به این خبر می رفت دوست عزیزی عینا خبر را با دو پی نوشت در وبلاگ خویش نوشت ؛هنوز مقالات وزین جناب آقای سید محمد رضا واحدی را درباره مسائل فرهنگی ،اعتقادی به خاطر دارم  شاید مشغله کاری ایشان را از پرداختن مفصل به این خبر بازداشته باشد.

 نگارنده این خبر در خروجی حبرگزاریها، گویا فراموش کرده در جامعه آمریکا  وقتی روابط ج ن س ی نوجوانان در این حد و آمار باشد ، معروف ترین مجری تلویزیونی اش "دیوید لیترمن" اینگونه اعتراف کند، در پنجمین ایالت اش ازدواج هم ج ن س گرایان قانونی شده باشد ،آمار ت ج ا و ز اینگونه باشد ، برای بی لباس بودن بالاتنه قانون وضع شده باشد ؛ فاق کوتاه شلوار معضل اجتماعی نخواهد بود بخشی از  معضل همان است که ذکر شد که البته از نگاه آنها این سقوط اخلاقی قانونی ست ، نمی دانم چه شده که این سناتور از شئونات انسانی سخن به میان آورده؟! بعلاوه اگر عبارتCultural  problems related to short gusset ,Short gusset   را سرچ کنید مقاله ای یا نوشته ای درباره آن به قلم اندیشمندی از اساتید جامعه شناسی ،روانشناسی و... نخواهید یافت

حال سوال اینکه پس چگونه این امر معضل آن جامعه است ؟از این پی گیری و ذکر این نکته که معروف ترین فاق تولیدی آمریکا این مارک است ،که بگذریم اگر این خبر چنین بازتابی در خبرگزاریهای ما دارد از معضلات جامعه خودمان غافل نشویم به آنها بپردازیم یا حداقل مطرح شان کنیم ؛ تغییر الگوی ایدز به سمت رابطه ج ن س ی ، افزایش آمار طلاق، کودکان کار و بردگی ج ن س ی آنها، افزایش آمار دختران و زنان خیابانی ،کاهش سن اعتیاد و مصرف دخانیات ،افزایش روابط ج ن س ی و برگزاری پارتی و ... که متاسفانه آمار دقیقی برای آنها ارائه نمی شود .

پ.ن : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است



ساعت 11:8 عصر روز پنج شنبه 89 فروردین 26

امسال آمدن بهار برایم حال و هوایی دیگر داشت، یکی از دوستان وبلاگی ام با خانواده محترم مهمان نوروزی ما بودند لحظات خاطره انگیز و به یادماندنی برایم به یادگار ماند ؛چه خوش ایامی بود که ،

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

از این جهت یکی از بهترین ایام تعطیلات نوروزی را گذراندم.

قبل از خواندن چند سطر نوشته خودم ، دو مقاله ای را که تازه خواندم و حیف دیدم اینجا یادی از آنها نکنم اولی درباره شهید مرتضی آوینی (هر چندتا مقاله درباره این شخصیت خوانده باشید این یکی را نیز از دست ندهید) و دومی درباره "سریال لاست" و اسطوره و نمادهای آن که برایم فوق العاده بود خواندنش را به شما توصیه می کنم.

 حالا که تعطیلات نوروزی به پایان رسیده قاعده اش باید این باشد که در استانداری یا فرمانداری استان و شهرها به خصوص شهرهای گردش پذیر جلساتی تشکیل شود و گزارش ستادهای نوروزی اعم از ستادهای اسکان مسافران نوروزی ،ستادهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و نیز پلیس راهنمایی و رانندگی بررسی شود تا بر اساس آن میزان ضعف و کمبودها در هر بخش مشخص و برای بهبود و اصلاح آن در سالهای آینده برنامه ریزی صورت گیرد ، اما آنچه واضح است اینکه ما از ضعف مدیریت و نبود برنامه ریزی اصولی و کارشناسی رنج می بریم. دقیقا نمی دانم چقدر، اما راحت بوده اند مردم شیراز هنگامی که شهر اینچنین بوده ؛ اگر در وضعیتی مشابه مسئولان پاسخگو نبودند ؛ شهر نیز عناوینی را یدک نمی کشید نه مسئولانش داعیه دار پایتخت فرهنگی ایران بودند و نه به سومین حرم اهل بیت (ع) ملقب گردیده بود آن روزگار ، حاکم شهر برای محکم کردن پایه های حکومت خویش و استفاده حداکثری تبلیغی دست به آبادانی شهر و رفع مشکلات آن می زد تا در اذهان عمومی از وی تصویر حاکمی عادل ، مدیر با درایت و رعیت پرور شکل بگیرد و امروزه اگر مسئولان فقط شعار بدهند و آمار یا بهانه تراشی کنند تا کمبودها و ضعف ها به چشم نیایند ،و بیت المال را غیر کارشناسی شده هزینه کنند ؛هم جفایی ست به صاحبان شهر (مردم) و هم در محضر خدا باید پاسخگو باشند . آن روزگار شهر با آمدن بهار ظاهر زشت و ناپسندی نداشت، کام مسافران گس نمی شد و مزه فالوده و بستنی شیرازی به کامشان درست می نشست .

مشکلات چنان بود که مصرع "بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم" وصف الحال ما بود ...
حجم ترافیک بی سابقه و سنگین در مسیر شمالی و ورودی های شرق و غرب ؛ شهروندانی که برای اجاره دادن اتاق و سوییت در گوشه و کنار ایستاده بودند، دسترسی سخت به بلیط ورودی با تعبیه نرده های نامناسب مقابل حافظیه و سعدیه که نه تنها کمکی به هدایت مسافران نمیکرد بلکه تردد را با مشکل مواجه کرده بود ضعف مدیریت بیشتر زمانی رخ می نمود که در گوشه و کنار بخصوص رفوژ میانی خیابانها چادرهای مسافرتی برپا شده بود موضوعی که در شهرهای گردش پذیری چون اصفهان و مشهد با اعمال ممنوعیت برای آن و برخورد خوب و مودبانه با متخلفان کنترل شده... در محل اماکن زیارتی مانند شاهچراغ ع کمبود پارکینگ ترافیک شدید حاکم بر خیابانهای اطراف به نحوی که خیابان منتهی به حرم را که میتوان با وسیله نقلیه 5دقیقه ای طی کرد مسافران یک ساعت و نیم پیمودند! بخشی از مشکلات نوروز امسال بود ، این مشکل سالهای بعد هم رخ خواهد داد که می توان با احداث زیرگذر در منطقه شاهزاده قاسم و خیابان شهید آیت الله دستغیب ؛مشابه آنچه در مشهد در زیر حرم مطهر انجام شده است ، تخریب بافت قدیمی و تعریض خیابانهای اطراف و احداث پارکینگ طبقاتی یا مکانیزه در آن ، ترافیک را روان و دغدغه زائران را کم نمود



ساعت 4:5 عصر روز یکشنبه 89 فروردین 22

مدتی است ننوشته ام ؛ نه اینکه سوژه ای نباشد ،نه اینکه حرفی برای زدن و مطلبی برای نوشتن نداشته باشم ؛تنها به این دلیل که در این زمستان سرد و آمار افسردگی فصلی بالا ،خواننده ای اگر خواست بیاید اینجا با این صحنه روبرو نشود ... خدا را شکر نه آنفولانزای نوع A گرفته ام و نه افسردگی ،مشکلم این است که پوپولیستی نمی نویسم...

اسفند به نبمه می رسد و این روزهای فارغ از نوشتن ؛ فرصت مغتنمی دارم برای مطالعه ، بعد از خواندن «در پس پرده» حمزه سردادور ، «عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان» مرحوم آیت الله نهاوندی (ره) ، «عطش» ناگفته هایی از عارف کامل آیت الله قاضی (ره) و «سوخته» شرح زندگانی عارف واصل آیت الله انصاری همدانی را می خوانم .ساعاتی برایم باقی می ماند تا عاشقانه هایم را قلمی کنم و بعضی از شعرهایم را اصلاح...  

در حواشی اندر فوائد خاموشی مطالعه می کردم و تازه از این پارادوکس نجات یافته بودم که این فکر به ذهنم خطور کرد:این روزها اخبار ،حرفها و حدیث هایی که می شنویم و می خوانیم سه دسته اند : کارشناسی شده، منطقی ، مستند و مدلل مثل خبر تاثیر زلزله شیلی روی محور فرضی زمین و کوتاه شدن روز ،یا به ظاهر مستند مثل سوداگری 6 نفر در احنکار آهن و افزایش 40% قیمت آن (که البته مشخص نشد این آهنین زره ها که تعداد دقیق شان اعلام گردید چه کسانی بودند و چه برخوردی با آنان صورت گرفت) ، یا بی اساس و خنده آور (البته تاسف آور) مثل ماجرای فریاد آقای شاه ؛ طنز این ماجرا را نیز بخوانید .

نکته آخر اینکه ، خوشحالم قبل از آنکه برخوردی با شرکت گریفین و پالینور صورت بگیرد 4 مقاله مستند درباره آن به تفصیل نوشتم و توانستم گامی هرچند کوچک در آگاه سازی جوانان بردارم ، در آنجا از فارکس گفتم و کلاهبرداری به ظاهر قانونی آن و اکنون با مجموعه ای کامل که به زبان عامیانه گردآوری شده درباره "هویت فارکس" ، "فارکس و کلاهبرداری بزرگ" چهره آن را بی نقاب در معرض دید عموم قرار داده ام  خواندن آن را به همه توصیه می کنم.  



ساعت 9:32 صبح روز جمعه 88 اسفند 14

احتمالا این خبر را خوانده اید حال اگر آقای رحیم مشایی عزیز که سکان دار کمیسیون فرهنگی دولت هم هستند با سابقه درخشانی که دارند 2 ماه از مناصب دولتی منفصل شدند که هیچ ،ایشان وقت بیشتری خواهند داشت تا رها از دغدغه های فرهنگی هم صحبت تنی چند از خوبرویان سوپراستار باشند که "حافظ ز خوبرویان بختت جز این قدر نیست  گر نیستت رضایی حکم قضا بگردان" و دقیقا مشکلات و معضلات فرهنگی با این همنشینی و ملاقاتها برطرف خواهد شد لذا پیشنهاد می گردد کلیه سوپراستارهای محترم و محترمه با هدف پرکردن اوقات فراغت نمایشگاههایی دایر نمایند تا این بزرگوار از نمایشگاه احتمالی عزیزان بازدید و احتمالا ابتیاع نمایند که ایشان هم دست کریمی در پرداخت وام میلیونی و هم خرید میلیونی دارند و اگر هم یاران و شیفتگان مددی رساندند و حکم تغییر یافت که باز هم هیچ.

حتما خوانده اید که هیات دولت با قدوم مبارک خویش استان فارس را مزین و منور نموده اند گفته های نمایندگان استان فارس را درباره مشکلات و نیازهای استان می خواندم و نیز شرح نسبتا کامل جلسه مورخه 29 آذر شورای شهر شیراز را ؛ در این میان هیچ کدام به وضعیت نابسامان راه آهن شیراز اصفهان اشاره نکرده اند ؛ دستور معرفی شیراز به عنوان پایتخت فرهنگی ایران اسلامی چنان مطرح شد که یکی از اعضا گفت باید، استاندار فارس شیراز را پایتخت فرهنگی معرفی کند یا آقای زحمتکش عضو دیگر گفته بود :"همه انتظار دارند در این سفر رییس جمهور آن را رسمیت بخشد تا از این به بعد آن را به عاریه نگیرند" جالب آنکه جنجالی ترین دستور تصویب کلیات برگزاری پنجمین همایش شهرداران راه ابریشم اردیبهشت سال آینده بود که از بودجه 1.2 میلیاردی آن 430میلیون تومان برای حضور شبکه سی ان ان و بی بی سی است ؛آقای عرب دیگر عضو شورا درست گفته که زمانی که 10تا12 پروژه عمرانی شهر به دلیل کمبود چند میلیون اعتبار تعطیل شده و مردم با مشکلات بسیار روبرو هستند چگونه چند میلیارد برای یک همایش هزینه کنیم؟چه بجا گفته آقای خانی که نباید خوشحال باشیم که نوروز روسای چند کشور جهان به شیراز بیایند و کلم پلو شیرازی بخورند و بروند با پول دادن و زرق و برق پایتخت فرهنگی شدن ارزشی ندارد.
آنچه گذشت، نشان میدهد فرمان اصلاح الگوی مصرف مقام معظم رهبری نصب العین بعضی از مسولین استان نیست و گویا تنها مردم عادی موظف به اجرای آن هستند. در حالیکه رهبری در آغاز بحث خود در مشهد در ابتدای سال، فرمودند: "بخش مهمی از اسراف در اختیار مردم نیست، در اختیار مسئولین کشور است"
دوم آنکه شهامت بیان اینکه افتتاح راه آهن شیراز بیشتر ابزار سیاسی بود برای دولت نهم تا خدمتی برای مردم؛ در مسوولین استان وجود ندارد ،کسی از چرایی حیف و میل بیت المال در غیر استاندارد ساختن آن و نصب ریلها ناقص بودن عملیات بلاست‌ریزی و شکست تراورس‌ها و نصب پل سوال نمی پرسد، براستی چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ چه سعادتمند مردمی که آرزوی بهره مندی شان از راه آهن نه تنها تحقق نیافت 50 تومان 50 تومانشان نیز چنین به هدر می رود!!
 

 

 



ساعت 10:59 صبح روز سه شنبه 88 دی 1

از باب صدای قدمت می آید
هنگامه اوج ماتمت می آید
ما ،در تب داغ غم تو می سوزیم
فردای دگر محرمت می آید

اینجا هم محرم نوشته های قبل من که می توان خواند:
کدام حسین را می خوانی ؟؟ ، 
 حضرت عباس (ع) حتی به فکر نوشیدن آب هم نبودند ...  
مساله این است : یاری خدا در آخرین دقایق  



ساعت 10:54 عصر روز پنج شنبه 88 آذر 26

سکندر: چرا قیمت ها باز افزایش یافت اوستا؟
صفدر: تو اگه تو آکسفورد هم درس بخونی بازم اقتصاددان نمی شی، مرد حسابی فرمول اقتصادی اینو می گه که هرگاه تورم کاهش پیدا کنه، قیمت ها افزایش پیدا می کنه، می گی نه برو از آدام اسمیت بپرس.
سکندر: آخه چرا فقط قیمت همه کالاها افزایش پیدا نکرده اوستا؟
صفدر: تورم نقطه به نقطه که کاهش پیدا کرد، بقیه کالاها هم لحظه به لحظه افزایش پیدا می کنند، الان تورم متر به متر کاهش پیدا کرده.
سکندر: ولی قند و شکر چرا افزایش قیمت داشتن؟
صفدر: چون می خوان تراز واردات رو منفی کنن، مثل این که قصد دارن کمتر شکر وارد کنن، از طرفی چون بیماری قند خون زیاد شده، وقتی خون زیاد قند داشته باشد می شه قندشونو گرفت و تبدیل به شکر و کله قند کرد.
سکندر: در مورد گوشت چه نظری داری؟
صفدر: نصف بیشتر درآمد مردم صرف خرید گوشت می شد، دیدن ای بابا این جوری که مردم نمی تونن پس انداز کنن در نتیجه تصمیم گرفتن مردم از فرآورده های گوشتی که ارزون تر هستن، استفاده کنن، برا همین اعلام شد که هیچ سوسیس و کالباسی سرطان زا نیست.
سکندر: شنیدم مواد شوینده و پنیر و لبنیات هم گرون شده؟
صفدر: دیگه داری حوصله مو سر می یاری، سر دبیرمون گفته خبر تکراری نه بدین و نه چاپ کنین، فهمیدی؟

متن فوق را در ستون زدیم به تخته  روزنامه خراسان مورخه 20 آبانماه در مشهد مقدس خواندم  ، به یاد مقاله " تحول اقتصادی و نتیجه آن!!" که 5 مرداد 87 نوشته بودم، افتادم جایی که از چهار طبقه  تهیدست، طبقه متوسط، طبقه متوسط جدید و طبقه ثروتمندان کلان  سخن راندم از انطباق فرمول دانیل لرنر بر اقتصاد ایران گفتم و نوشتم :  احساس محرومیت مولود نسبتی است که انسان میان خواستها (توقعات) و یافتهای خویش احساس می کند هدفمند کردن یارانه ها متاسفانه بی توجه به توان اقتصادی کشور و بدون در نظر گرفتن ظرفیت‌های اقتصادی آن نوشته شده در این میان شاهد اظهار نظرهای جالب آقای احمدی نژاد بوده ایم آنجا که گفته" اگر لایحه هدفمند کردن یارانه ها آنگونه که دولت طراحی کرده است اجرا شود ظرف 5 سال آینده نه فقط در منطقه بلکه در سطح جهان جزء کشورهای برتر دنیا قرار خواهیم گرفت " هر چند با گفتن این جمله فلج شدن اقتصاد کشور و عواقب سنگین لایحه را می توان به عدم اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه ها آنگونه که دولت طراحی کرده است نسبت داد اما بهتر بود به جای تعریف نمودن این خواب و رویای شیرین ؛ایشان از تشدید سیر نزولی جذب سرمایه خارجی در صنعت نفت که در کمتر از 10 سال ایران را واردکننده نفت خواهد کرد، رکود صنعت، از جمود و وضع اسف بار تولید داخلی به دلیل واردات بی رویه و خالی شدن حساب ذخیره ارزی و حیف و میل شدن و عدم مدیریت و استفاده مناسب از میلیاردها دلاری که حاصل فروش نفت در پی افزایش قیمت آن در دوره اخیر بود صحبت می نمودند! افزایش بی رویه قیمت کالاهای اساسی بعد از تصویب لایحه نشان داد متاسفانه آنچه در 5 سال آینده  رخ خواهد داد محو شدن طبقه متوسط و پیوستن آن به طبقه تهیدست و دو قطبی شدن جامعه خواهد بود جامعه ای که فقرا فقیرتر و اغنیا ثروتمندتر خواهند شد . 

برای آشنایی بیشتر با آدام اسمیت بخوانید:
آنچه آدام اسمیت گفت و آنچه نگفت آمارتیا – سن مترجم: منصور بیطرف

 



ساعت 12:9 عصر روز چهارشنبه 88 آبان 27

حرم مطهر آبان 88

ایامی که گذشت ، روزهایم معطر بود و شبهایم به خورشید وجودش نورانی ...
در آسمانی ترین جای زمین بودم زیر سایه مهربانی اش
به یاد دوستان بودم


مولای رئوف من :

من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
من اهل دوزخم ار بی تو زنده خواهم شد
که در بهشت نیارد خدای غمگینم
ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
که بی وجود شریفت جهان نمی بینم

 



ساعت 8:32 عصر روز پنج شنبه 88 آبان 21

گاو

دوست عزیز و بزرگواری پستی نوشته بود درباره گاو که چند سال قبل در برنامه عصر رادیو جوان شنیده بودم، خواندنش مشوقی شد برای نوشتن مطلبی گاوی که به اخبار موجود در این زمینه طنزگونه نگاه کرده ام لازم به ذکر است بین این دو مطلب نقطه اشتراکی نیست الا گاوی بودنشان!

اندر فواید گاو بودن و زندگی گاوی صحبت فراوان شد و آنچه در این میان ناگفته ماند اینکه گاو  می تواند کارهای مهمی انجام بدهد گاو که فقط نباید زمین را شخم بزند و یا شیر بدهد ،ما در روزنامه خوانده ایم که در آمریکا به گاو جور دیگری نگاه می کنند و اعتقاد دارند گاو می تواند  نقش موثری در عرصه بین الملل ایفا کند و شغل مهمی داشته باشد مثل همین "گاو"های دیپلمات که در راس هیاتی بلندپایه از مقصد آمریکا و با کشتی با پرچم فیلیپین به بندر بوشهر آمدند ؛ چقدر دلمان سوخت برای گاو مش رحمت که نمی داند هم نوعانش در ینگه دنیا تا دیپلمات ترقی می کنند و این چنین بود که شاهد آغاز پروژه دیپلماسی گاوی هستیم .هر چند به قول آقا جانمان سیاست پدر و مادر ندارد اما ما سعی کردیم انشای سیاسی مان را خیلی خوب بنویسیم فکر کردیم اسم این سیاست گاوی را چه بگذاریم این که دیگر ربطی به هویج و چماق ندارد اتفاقا بعضی ها از هویج خوششان نمی آید اما شیر خوشمزه است و به مذاق خیلی ها خوش می آید به قول مادر جانمان شیر برای بدن خیلی مفید است و ما اسم شیر _ گاو را انتخاب کردیم؛ اما هر چه فکر کردیم نفهمیدیم چرا این همه کشور را در اطراف خود رها کرده و گاو شیرده دیپلمات را از آن سوی اقیانوس ها وارد می کنیم؟البته به گمان ما این بزرگترین دستاورد سفر به نیویورک بود و این را از آنجا فهمیدیم که هر چند درخواست برقراری رابطه با آمریکا برای بار ششم (پنج بار سال گذشته و یک بار امسال) بی پاسخ ماند اما همزمان با بررسی دستاوردهای سفر به نیویورک از تلویزیون به یکباره خبر از "گاوهای " دیپلمات رسید و شاید این هم نوعی از برقراری رابطه باشد ،کسی چه می داند شاید لری کینگ هم این وسط نقش داشته است تا شاید پس از سی سال مذاکره کنندگان ایرانی - آمریکایی گفت و گوی خود را با شیر گاو  آغاز کنند. به قول شیر فروش محله مان  فردا روزی اگر به جای مراسم نسکافه خوری در مجلس محترم ، عکس نوش جان کردن شیر قهوه نیز منتشر شد ما که می دانیم شیرش از کجا آمده است

نتیجه سیاسی:
 1- به نظر می رسد دولت محترم کنونی از هر تلاشی برای برقراری رابطه با آمریکا فروگذار نیست و در این راستا از حیوانات هم نمی گذرد البته با سیاست شیر _گاو
 نمی دانیم چه موضعی مقابل شیطان بزرگ پریروز ، دشمن دیروز ، کشور بزرگ امروز و شاید دوست فردا ی مان بگیریم
2- آدم با پشتکار به همه جا می رسد ،شش بار که سهل است اگر فرصت پیش بیاید شصت بار دیگر هم درخواست خود را تکرار خواهیم کرد شاید آن طرف از رو برود و بله را بگوید گویا آن طرف یادش رفته که ریئس جمهور محترم در جوانی خطر الحاد کمونیسم را بیشتر از لیبرالیسم آمریکا می دانست و جمله معروفی در این  زمینه داشته است .
  

پیشنهادات (هر چه معلم ادبیاتمان گفت جمع بستن با ات اشتباه است به خرجمان نرفت که نرفت ):
1- حالا که 2000 و اندی دیپلمات گاو کشور ما را به قدوم خود مزین کرده اندو مشکل نیرو نداریم  برای وزارت خارجه یک دوره آموزش دیپلماسی گاوی بگذارند
تا در برابر ادعاهای تجاوزکارانه آشکار کویت به حدود و مرز‌های ملی دریایی ایران سکوت حیرت‌انگیزی در پیش نگیریم‌.
2- مسئولان  باید با روش‌های گوناگون دیپلماتیک از جمله بهره مندی از دیپلماسی گاوی، فرهنگی، هنری و سینمایی به حقانیت ملی و تاریخی ایران بر کرانه‌های شمالی و جنوبی خلیج فارس، دریای مازندران و... بپردازند و  پاسخ قاطعی به دشمنان یاوه سرایی که چشم طمع به مرزهای باقیمانده ایران نیز دارند، بدهند ؛ این چه معنی می دهد که پس از تبلیغات اعراب علیه مالکیت ابدی ایران بر جزایر سه‌گانه، هم اکنون حوزه گازی ایرانی آرش به همراه حوزه نفتی سروش، که در محدوده عملیات اکتشاف و تولید مرز‌های آبی ایران واقع است، نیز مورد ادعای ارضی دیگر شیخ‌نشین عربی یعنی کویت قرار بگیرد! و جالب توجه این‌ که دولت کویت با تغییر نام این میدان گازی به «الدوره»، ادعای مالکیت خود بر این محدوده آبی را دامن می‌زند و در توجیه ادعای خود بر خط موهومی که شرکت انگلیسی ضدایرانی و ضد خلیج فارس «شل» برای آنان ترسیم و به کویتی‌ها القا کرده ـ که حوزه گازی آرش در پایین این خط و در آب‌های کویت است ـ استناد می‌کنند و ما هنوز ذوق می کنیم که شل در صنعت نفت مان مشغول باشد!

 نتیجه اخلاقی: گاو بودن مهم است می توان گاو بود و دیپلمات هم شد و برای کشور افتخار آفرین بود

 



ساعت 10:14 صبح روز یکشنبه 88 آبان 3

خوانندگان و دوستان گنبد افلاک سلام  

کسانی که با وبلاگهای من آشنایی دارند و نوشته هایم را پیگیری کرده و می کنند می دانند در ماه مبارک رمضان چیزی نمی نویسم و در این میان به هر حال توفیق خواندن و بهره مندی از وبلاگ دوستان نیز برایم میسر نبود ... این بار کمی دیرتر دست به قلم شده ام تا دوباره از دغدغه هایم بنویسم .در این مدت حوادث را رصد کرده ام که لازم بود مطالبی بر آن نگاشته شود آنچه می خوانید نه جمع بندی حوادث اخیر بلکه نتیجه گیری و نویافته هایی از پشت پرده هاست ، آنچه تاسف بار است اینکه تکه های پازل اوضاع پیچیده داخلی ایران را کنار هم می چینی تصویری دهشتناک به دست می دهد ادامه مقاله را اینجا  در فرمت Pdf بخوانید.

بعد از تحریر :
این هم آدرس مقاله علم خشنوم که در هویت پنهان بدان اشاره شد:http://aflaak.parsiblog.com/1101887.htm  



ساعت 11:58 صبح روز چهارشنبه 88 مهر 22

   1   2   3   4   5   >>   >