سفارش تبلیغ
صبا ویژن



فرهنگ و جامعه - گنبد افلاک






درباره من
فرهنگ و جامعه - گنبد افلاک
آی دی من
تماس با من

سخنان بزرگان
Subscribe to me on FriendFeed
اطلاع از به روز رسانی
  موضوعات مطالب
سیاسی[19] . فرهنگ و جامعه[18] . نکته ها[14] . مذهبی[13] . دل نوشته[8] . اقتصادی[5] .
نوشته های من
نگاهی به نوشته های قبلی


به روایت لینک
مهدی یاوران [5]
عاشقانه های من [136]
عبدالله شهبازی [61]
دانلود :زمین و انباشت ثروت تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز [162]
خوابی که نوستراداموس برای ایران دیده است [194]
به یغما رفتن تاریخ ایران در افسانه جومونگ [147]
زیارت کوکاکولا !!! [123]
جنبش عدالتخواه دانشجویی [143]
دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری [90]
کانون فرهنگی رهپویان وصال [131]
وبلاگ قبلی ام [180]
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد [163]
وهابیت و اسلام [144]
موسسه فرهنگی آرماگدون [438]
پائلو کوئیلو را بشناسید !! [237]
[آرشیو(27)]


لینک دوستان
عاشق آسمونی
مهاجر
آخرین روز دنیا
شلمچه
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
طلبه تخریبچی
بازگشت به خویشتن
عطر نرگس
کلام دل
مذهب عشق
معصومین
دکتر علی حاجی ستوده
کعبه دل
مجاهد مجازی
روایت های آسمانی
یادداشتهای یک وبلاگر
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا (س)
راز پرواز
یک وجب دل
گل نرگس فدای رنگ و بویت
ساحل افتاده
بازمانده تنها
ترنم باران
دکتر بیات (شعر)
نرگسی
ناکجا آباد
مسائل قرآنی(مهناج)
ابراهیم در آتش
امام مهدی (عج)
کوهنوردی و ... !
بی نشان
اشعار سید محمدرضا هاشمی زاده
حدیث نفس(احمدک)
سجاده ی عشق
اردشیر
حاج آقا مسئلة
بچه کنکوری
کیمیای قلم
شبنم سحرگاهی
گل نرگس
یا فاطمه الزهرا (س)
ایثار و شهادت
غلامعلی رجایی
تازه ترین نوشته ها
سفر عاشقی
آنچه می گذرد...
[عناوین آرشیوشده]
لوگوی وبلاگ
فرهنگ و جامعه - گنبد افلاک


لوگوی دوستان
















 RSS 

خبر شلوارهای فاق کوتاه و معضل آمریکایی ها در اکثر سایتهای خبری بازتاب یافته + ،+ ، هرچند انتظار نگاهی عمیق تر به این خبر می رفت دوست عزیزی عینا خبر را با دو پی نوشت در وبلاگ خویش نوشت ؛هنوز مقالات وزین جناب آقای سید محمد رضا واحدی را درباره مسائل فرهنگی ،اعتقادی به خاطر دارم  شاید مشغله کاری ایشان را از پرداختن مفصل به این خبر بازداشته باشد.

 نگارنده این خبر در خروجی حبرگزاریها، گویا فراموش کرده در جامعه آمریکا  وقتی روابط ج ن س ی نوجوانان در این حد و آمار باشد ، معروف ترین مجری تلویزیونی اش "دیوید لیترمن" اینگونه اعتراف کند، در پنجمین ایالت اش ازدواج هم ج ن س گرایان قانونی شده باشد ،آمار ت ج ا و ز اینگونه باشد ، برای بی لباس بودن بالاتنه قانون وضع شده باشد ؛ فاق کوتاه شلوار معضل اجتماعی نخواهد بود بخشی از  معضل همان است که ذکر شد که البته از نگاه آنها این سقوط اخلاقی قانونی ست ، نمی دانم چه شده که این سناتور از شئونات انسانی سخن به میان آورده؟! بعلاوه اگر عبارتCultural  problems related to short gusset ,Short gusset   را سرچ کنید مقاله ای یا نوشته ای درباره آن به قلم اندیشمندی از اساتید جامعه شناسی ،روانشناسی و... نخواهید یافت

حال سوال اینکه پس چگونه این امر معضل آن جامعه است ؟از این پی گیری و ذکر این نکته که معروف ترین فاق تولیدی آمریکا این مارک است ،که بگذریم اگر این خبر چنین بازتابی در خبرگزاریهای ما دارد از معضلات جامعه خودمان غافل نشویم به آنها بپردازیم یا حداقل مطرح شان کنیم ؛ تغییر الگوی ایدز به سمت رابطه ج ن س ی ، افزایش آمار طلاق، کودکان کار و بردگی ج ن س ی آنها، افزایش آمار دختران و زنان خیابانی ،کاهش سن اعتیاد و مصرف دخانیات ،افزایش روابط ج ن س ی و برگزاری پارتی و ... که متاسفانه آمار دقیقی برای آنها ارائه نمی شود .

پ.ن : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جایی نرسد فریاد است



ساعت 11:8 عصر روز پنج شنبه 89 فروردین 26

امسال آمدن بهار برایم حال و هوایی دیگر داشت، یکی از دوستان وبلاگی ام با خانواده محترم مهمان نوروزی ما بودند لحظات خاطره انگیز و به یادماندنی برایم به یادگار ماند ؛چه خوش ایامی بود که ،

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر شد
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

از این جهت یکی از بهترین ایام تعطیلات نوروزی را گذراندم.

قبل از خواندن چند سطر نوشته خودم ، دو مقاله ای را که تازه خواندم و حیف دیدم اینجا یادی از آنها نکنم اولی درباره شهید مرتضی آوینی (هر چندتا مقاله درباره این شخصیت خوانده باشید این یکی را نیز از دست ندهید) و دومی درباره "سریال لاست" و اسطوره و نمادهای آن که برایم فوق العاده بود خواندنش را به شما توصیه می کنم.

 حالا که تعطیلات نوروزی به پایان رسیده قاعده اش باید این باشد که در استانداری یا فرمانداری استان و شهرها به خصوص شهرهای گردش پذیر جلساتی تشکیل شود و گزارش ستادهای نوروزی اعم از ستادهای اسکان مسافران نوروزی ،ستادهای سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و نیز پلیس راهنمایی و رانندگی بررسی شود تا بر اساس آن میزان ضعف و کمبودها در هر بخش مشخص و برای بهبود و اصلاح آن در سالهای آینده برنامه ریزی صورت گیرد ، اما آنچه واضح است اینکه ما از ضعف مدیریت و نبود برنامه ریزی اصولی و کارشناسی رنج می بریم. دقیقا نمی دانم چقدر، اما راحت بوده اند مردم شیراز هنگامی که شهر اینچنین بوده ؛ اگر در وضعیتی مشابه مسئولان پاسخگو نبودند ؛ شهر نیز عناوینی را یدک نمی کشید نه مسئولانش داعیه دار پایتخت فرهنگی ایران بودند و نه به سومین حرم اهل بیت (ع) ملقب گردیده بود آن روزگار ، حاکم شهر برای محکم کردن پایه های حکومت خویش و استفاده حداکثری تبلیغی دست به آبادانی شهر و رفع مشکلات آن می زد تا در اذهان عمومی از وی تصویر حاکمی عادل ، مدیر با درایت و رعیت پرور شکل بگیرد و امروزه اگر مسئولان فقط شعار بدهند و آمار یا بهانه تراشی کنند تا کمبودها و ضعف ها به چشم نیایند ،و بیت المال را غیر کارشناسی شده هزینه کنند ؛هم جفایی ست به صاحبان شهر (مردم) و هم در محضر خدا باید پاسخگو باشند . آن روزگار شهر با آمدن بهار ظاهر زشت و ناپسندی نداشت، کام مسافران گس نمی شد و مزه فالوده و بستنی شیرازی به کامشان درست می نشست .

مشکلات چنان بود که مصرع "بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم" وصف الحال ما بود ...
حجم ترافیک بی سابقه و سنگین در مسیر شمالی و ورودی های شرق و غرب ؛ شهروندانی که برای اجاره دادن اتاق و سوییت در گوشه و کنار ایستاده بودند، دسترسی سخت به بلیط ورودی با تعبیه نرده های نامناسب مقابل حافظیه و سعدیه که نه تنها کمکی به هدایت مسافران نمیکرد بلکه تردد را با مشکل مواجه کرده بود ضعف مدیریت بیشتر زمانی رخ می نمود که در گوشه و کنار بخصوص رفوژ میانی خیابانها چادرهای مسافرتی برپا شده بود موضوعی که در شهرهای گردش پذیری چون اصفهان و مشهد با اعمال ممنوعیت برای آن و برخورد خوب و مودبانه با متخلفان کنترل شده... در محل اماکن زیارتی مانند شاهچراغ ع کمبود پارکینگ ترافیک شدید حاکم بر خیابانهای اطراف به نحوی که خیابان منتهی به حرم را که میتوان با وسیله نقلیه 5دقیقه ای طی کرد مسافران یک ساعت و نیم پیمودند! بخشی از مشکلات نوروز امسال بود ، این مشکل سالهای بعد هم رخ خواهد داد که می توان با احداث زیرگذر در منطقه شاهزاده قاسم و خیابان شهید آیت الله دستغیب ؛مشابه آنچه در مشهد در زیر حرم مطهر انجام شده است ، تخریب بافت قدیمی و تعریض خیابانهای اطراف و احداث پارکینگ طبقاتی یا مکانیزه در آن ، ترافیک را روان و دغدغه زائران را کم نمود



ساعت 4:5 عصر روز یکشنبه 89 فروردین 22

 هم وقت می گذارم برای دیدن فیلم و سریالهای تلویزیون چه ایرانی و چه خارجی اش البته به شرط آنکه به اصطلاح حرفی برای گفتن داشته باشند؛ هم فیلمهای زبان اصلی ژانرهای مورد علاقه ام. البته چنان فریفته حواشی سینما نیستم که مثلا یادم مانده باشد«رابرت دنیرو» متولد 1964 هست یا نه؟ و یا همسر «براد پیت» کیست؟حتی بوده فیلمی که چندبار دیده باشم اش مثل «لئون حرفه ای» با بازی به یادماندنی «ژان رنو »و «ناتالی پورتمن»  .از زاویه ای متفاوت به این مقوله  نگریسته ام برای خودم تجزیه و تحلیل کرده ام و اعتقاد دارم  آموزه هایی که گاه از یک فیلم یا سریال می توان دریافت کرد با خواندن چند کتاب برابری می کند . سریال جومونگ را دیده ام درباره به یغما رفتن تاریخ ایران در این سریال قبل اینجا اشاره کرده ام اما اگر منصف باشیم به خلاقیتی که از یک نیم صفحه تاریخ کره قدیم چنین مجموعه ای را می سازد باید آفرین گفت سریالی با درون مایه ای شرقی و ارایه مفاهیمی همچون ایثار و از خودگذشتگی ،عشق ،اعتقادات مذهبی ،دوستی،عزتمندی ،تلاش و پشتکار در رسیدن به هدف که مخاطب خویش را جذب می کند . اما دیدن یک فیلم و سریال یک مساله است و الگوپذیری و تاثیر شگرف آن بر اقشار مختلف جامعه مساله ای دیگر...  حالا حالاها جومونگ دست از سرمان بر نمی دارد ؛ جدای از فروش اینترنتی مجموعه های جومونگ 2و 3 با نامهای مختلف احتمالا رسانه ملی هم این مجموعه های جدید را خریداری کرده و در حال دوبله آنهاست...

زرق و برق مغازه اسباب بازی فروشی نگاهم را به خود جلب می کند ؛ پشت ویترین کاغذ بزرگی جلب نظر می کند که با فونت بزرگ روی آن نوشته :"انواع و اقسام سپر و شمشیر جومونگ موجود است". یادم هست آن زمان که بچه بودیم لباس زرو ، شنل و شمشیرش عشق بعضی از پسر بچه ها بود... امروز هم پسر بچه همسایه با شمشیر جومونگ در کوچه می دود و دلاورانه «تسو» ، «اهالی هان» و دشمنان «ارتش دامول» را قتل عام می کند به این فکر می کردم که چرا هیچ وقت در ویترین مغازه های اسباب فروشی تیر و کمان «آرش کمانگیر» ، گرز «رستم» و کمند «بهرام» را ندیده ام ؛ چرا هیچ وقت پسر بچه ای را در کوچه ندیده ام که مثل کاوه آهنگر به دنبال شکست دادن ضحاک باشد چرا دختر بچه های کوچک همسایه در خاله بازی هایشان به جای «یانگوم» ، «اوشین»، «سوسانو» و «هانیکو» هیچ وقت «رودابه» ، «منیژه» ، «آناهیتا» ،«شیرین» یا «شهربانو» نمی شوند آنچه مهم است بررسی بازتاب ها و تاثیرگذاری فرهنگی از این دست سریالهاست که نه فقط بر کودکان ، نوجوانان و جوانان بلکه انعکاس آن را می توان در زندگی فردی و اجتماعی اقشار مختلف پیگیری کرد این مهمتر است از نتیجه گیری ساده ای که پیش فرض ذهن بعضی هاست که "جومونگ دیدن خوب نیست"

وقتی جوانی با دیدن این سریال دل بسته شخصیتهای چشم بادامی اش می شود و از آنها الگوبرداری می کند ،وقتی در سوپرمارکت ها عکس «هیوبو» و «اویی» پشت بسته بندی اکثر لواشکها و آلوچه ها نقش می بندد وقتی معلم دبستان برای تشویق دانش آموزان برچسب مزین به تصویر «جومونگ» و ... را بالای دفترهایشان می چسباند آنچه به عنوان پرسش در ذهنمان باید طرح شود و بدانچه باید پرداخته شود ؛ اینکه چرا شخصیت سریالی دست چندم ناگهان به الگویی برای مردم کشوری تبدیل می شود که بزرگترین شخصیتهای تاریخی ،حماسی و مذهبی را در پیشینه و عقبه خود دارد؟ کدام عوامل در ایجاد این شکاف بین نسل جوان با این عقبه دخیل بوده اند؟ جایگاه خانواده ، آموزش و پرورش ، رسانه ملی، اهالی سینما و کتاب در پیوند این دو چسیت؟  حدود و ثغور تاثیرگذاری فرهنگ ها بر فرهنگ غنی ما تا کجاست ؟ و مهمتر اینکه غربت فرهنگ ایرانی_ اسلامی تا چه وقت و چرا؟ اینها سوالاتی ست که اندیشمندان و صاحبنظران علوم جامعه شناسی ، فرهنگ شناسی و علوم رفتاری بدان پاسخگو باید باشند و بر اساس راهکارهای پاسخ داده شده ؛ تصمیمات کلان فرهنگی اتخاذ شود تا چنین شاهد «جومونگ زدگی» ،«هالیوود زدگی» و «بالیوود زدگی» نباشیم.



ساعت 6:6 عصر روز چهارشنبه 88 مرداد 28

تا کنون چند بار نوشته هایی بر مطالب دوستان نوشته ام اینجا و اینجا می توانید بخوانیدشان مطلب طهارت و تمیزی را که نویسنده اندیشمند و عزیز صاحب وبلاگ وزین لبگزه برادر حجة الاسلام سید محمدرضا واحدی نوشته اند را خواندم ، هر چند پاسخ در زمینه فلسفه احکام بود و مطلبی کامل در این زمینه اما قبل از پرداختن به فلسفه احکام که مطالعه متون اسلامى - قرآن و احادیث پیامبر (ص) و ائمه (ع) و گفتگوهاى اصحاب و یاران آنها - نشان مى‏دهد که همواره بحث از فلسفه احکام در میان آنها رایج بوده است و باید هم چنین باشد؛ زیرا روش قرآن را یک روش استدلالى و منطقى آزاد مى‏دیدند و به خود حق مى‏دادند در مباحث مربوط به احکام نیز از این روش استفاده کرده و سوال از فلسفه حکم کنند. اصولا اسلام خدا را چنین معرفى مى‏کند: وجودى است بى نهایت از نظر علم و قدرت و بى نیاز از همه چیز و همه کس و همه کارهاى او روى حکمت خاصى است - چه بدانیم و چه ندانیم - عبث و لغو و لهو در کار او راه ندارد و پیامبران را براى تعلیم و تربیت و دعوت به سوى حق و عدالت فرستاده است. 

چنین معرفى از «خدا» ما را به سوال از فلسفه احکام و اسرارى که طبعا در زندگى و سعادت و سرنوشت ما دارد تشویق مى‏کند به علاوه در احادیث پیامبر (ص) و ائمه هدى (ع) نیز موارد بسیار زیادى دیده مى‏شود که پیشوایان اسلام بدوا یا پس از پرسش مردم، به ذکر اسرار و فلسفه احکام پرداخته‏اند و کتاب معروف علل الشرایع تالیف محدث بزرگوار مرحوم شیخ صدوق - همان طورى که از نامش پیداست - مجموعه‏اى از این گونه اخبار و مانند آن مى‏باشد در این صورت با اشباع کردن عقل و روح انسان، احکام را داخل در زندگى او و جزء ضروریات و نیازمندیهاى وى مى‏سازد که نه تنها به عنوان تعبد خشک، بلکه به عنوان یک واقعیت شناخته شده از آن استقبال خواهد کرد می توان حداقل نگاهی به فرهنگ نگاره ای نمادها در طول اسطوره و تاریخ داشت که آب همواره سمبل تطهیر بوده و البته این امر نه به قصد انطباق فلسفه احکام اسلام بر این باورها بلکه برای ارائه دادن مطلبی جامع تر با هدف بررسی مساله طهارت و آب صورت می گیرد.

آب عنصر نخستین که همه چیز از آن آفریده شده ، این توده بی شکل ، آب سمبل تطهیر است. در بیشتر ادیان و آئین ها چه توحیدی چه غیر توحیدی، طهارت با آب انجام می شود از آن جا که طهارت یعنی بازگشت به پاکی ،آب ، نماد نوزایی هم است به عنوان مثال در طهارت آئینی مسلمانان در نماز یومیه با آب ( نماد پاکی) وضو می کند و برای مسلمان آب نماد زندگی نیز هست ؛ آب حیات که در ظلمات مکشوف می شود و دوباره زنده می کند . در سوره کهف ، آن ماهی که در ملتقای دو دریا پرتاب شده بود (قرآن 63 و 61 :18) وقتی در آب غوطه خورد ، دوباره زنده شد . این نماد گرائی از مضمون عرفانی برخوردار است ، مضمون غوطه خوردن در چشمه جاودانگی .آیه : و چون به هم آمد دو دریا رسیدند ، ماهی خویش را فراموش کردند آنجا ، وماهی را دریا گرفت و در آب شد و ماهی در آب راه خویش گرفت ، راه گرفتنی شگفت ؛ آب مقدس مسیحیان ، یا معنایی که برای غسل تعمید در نظر دارند که شناور شدن در آب برای خروج از آن ، به معنای بازگشت به مبدا است راه یافتن به مخزنی عظیم از نیروی بالقوه ، وگرفتن نیروئی تازه ازآن ، مرحله موقتی است که به مرحله ای پیش رونده از زندگی دوباره منتهی می شود ، در ژاپن ، جویی در آئین دائو ، لائو دو سو درهند .

در آسیا آب شکل جوهری ظهور ، اصل حیات وعنصر تولد دوباره جسمانی وروحانی است ؛ نمای خلوص ، حکمت ، برکت وفضیلت است . گرایش مایع به انحلال است ودر انجماد به یکپارچگی می رسد ؛ به سوی لجه جریان یابد ، روبه پائین ، یعنی گرایش آن به تمس خواهد بود وچنانچه افقی جاری شود گرایش آن به رجس خواهد بود ..در تبت آب نماد بیعت است و عهدی که سالک می کند .در یهود و مسیح آب نماد اصل آفرینش است .مم ( میم ) عبری نشانه آب موثر است ، نشانه مادر و زهدان است .آب سرچشمه زندگی ومرگ است . اکثر آئین های مذهبی ، پیرامون چشمه ها متمرکز هستند ( مثل آب زمزم ) همه زیارت گاهها برای خود آب وچشمه ای دارند در قرآن ، آب متبرک که از آسمان فرود می آید علامتی الهی است ، در باغهای بهشت چشمه ها و جویهای آب فراوان است اما، آبهای زیاد نشانه خشم خداوندی است ؛ رود نیل موسی را هدیه می کند وفرعون را در آن غرق می کند . آبهای متلاطم نماد رنج اند. درباره نمادهای دیگری که برای آب قائل اند می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
فرهنگ نگاره ای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، ترجمه رقیه بهزادی، نشر فرهنگ معاصر
فرهنگ مصور نمادهای سنتی، جی. سی. کوپر، ترجمه ملیحه کرباسیان، نشر فرشاد
رمزهای زنده جان، مونیک دوبوکور، ترجمه جلال ستاری، نشر مرکز
از اسطوره تا تاریخ، دکتر مهرداد بهار، نشر چشمه



ساعت 5:50 عصر روز سه شنبه 88 تیر 9

درباره حادثه تروریستی حسینیه سیدالشهدا شیراز  مطالب و خبر در خبرگزاریها ، سایتها و وبلاگها حتما خوانده اید حادثه ای که اگر خدای نکرده طبق برنامه پیش رفته بود و بمب‌گذاری در حوزه علمیه شاه‌قیس، سد سیوند، مسجد دانشگاه، اتوبوس‌های حمل و نقل ارتش و ترور نماینده ولی فقیه در استان فارس بمب‌گذاری در حرم مطهر امام (ره)، مجلس شورای اسلامی، نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، مدارس حوزه علمیه قم، حرم مطهر حضرت معصومه ‌(ع)، مصلای نماز جمعه و حوزه علمیه رشت، کنسولگری روسیه در استان گیلان و ترور مقامات سیاسی این استان صورت گرفته بود به بی نظیرترین و فاجعه آمیزترین رخداد تبدیل می گشت .از ابعاد گوناگون به این قضیه می توان نگاه کرد و آن را مورد بررسی قرار داد در اینجا سعی کرده ام نوشته ام تلنگری باشد که فرموده اند  العاقل یکفیه الاشاره ،حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام دوره جوانی را دوران شکلگیری شخصیت و آمادگی برای پذیرش هر مطلب و ایده و عقیدهای میدانستند، چنانکه فرمودند:«و اِنَّما قَلْبُ الْحَدَثِ کَاالاَرْضِ الْخالِیَهِ ما اُلْقِیَ فیها مِنْ قَبِلَتْهُ»1 همانا قلب جوان همچون زمین خالی (کاشته نشده) است که هر بذری در آن پاشیده شود میپذیرد  به عبارتی دیگر مجموعه رفتار هر جوان ، ذهنیت او نسبت به مسائل مختلف جامعه بازتاب تربیت صورت گرفته در خانواده و پرورش جامعه است آری بیشترین یادگیریهایی که شخصیت افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد نه در فضای معمولی محیطهای طبیعی، بلکه در محیط بسیار پیچیده که به وسیله رفتار افراد دیگر خلق و ایجاد شده است، انجام می‌پذیرد. منظور از محیط پیچیده اجتماعی یعنی الگوهای فرهنگی ، طبقه اجتماعی ، شیوه‌های تربیتی، ساختار خانواده ، سیستمهای تعلیم و تربیت است هرچند نهایتا هر فرد مسئول اعمال خویش می باشد. از اقامه دعوا در دادگاه بین المللی علیه کشورهایی که در بمب گذاری شیراز دخیل باشند 2 تا نحوه عضوگیری گروهک از آمریکا و آموزش ساخت بمب در شبکه یورو تی وی سخن می گوییم اما غافل از اینکه آنچه رخ داده ماحصل 30 سال مظلومیت بخش فرهنگ و فرهنگ سازی است ، ماحصل عدم تبین الگوهای فرهنگی ،شیوهای تربیتی ، نبود پژوهش در زمینه آسیبهای اجتماعی، و سیستم تعلیم و تربیتی که خروجی اش جوانی است که همه هم و غمش در تست زدن و به دانشگاه راه یافتن است مگر نه اینکه از سه عامل اصلی بمب گذاری یکی دوتایشان دانشجو بوده اند؟! آری تا وضع چنین باشد و طرح مهندسی فرهنگی سالها خاک بخورد ، برنامه ریزی صحیحی در مدیریت فرهنگی صورت نگیرد ، وقعی به پژوهش های صورت گرفته در زمینه های اجتماعی با محوریت جوان و ذهنیت های او درباره حکومت ، انقلاب، آرمانها و ... نهاده نشود3 و از نتایج آن در برنامه ریزی های کلان فرهنگی استفاده نگردد باید این دست پخت خودمان را بخوریم.

1- غرر الحکم، ج 1. ص 302

2-http://shahabnews.com/vdcfyjdy.w6dy1agiiw.html       

3- چه ماجرای تلخی است این استفاده نکردن از داده های پژوهشها(به فرض صورت گرفتن شان) به عنوان مثال تحقیق درباره "ذهنیت جوانان ایرانی" پژوهشی جامعه‏شناسانه که دکتر امیر نیک‏پی و فرهاد خسرو خاور در فاصله زمانی مهر 1380 تا خرداد 1382 در کشور انجام داده‏ اند ، درباره اش اینجا بخوانید           http://www.isa.org.ir/node/139



ساعت 11:0 عصر روز یکشنبه 88 فروردین 23

آقای صفار هرندی وزیر محترم ارشاد و فرهنگ اسلامی در همایش تبین و تشریح برنامه‌های نخستین جشنواره‌ی سراسری هنری «عدالت و امید» که  پنجشنبه، 31 مردادماه در تالار وحدت برگزار شد ، گفتند :" ما در حال حاضر در جبهه‌ی نظامی یاران آقا(امام زمان عج) قرار نداریم و در قسمت تبلیغات، ارشاد، توسعه‌ی فرهنگی و معرفتی فعالیت می‌کنیم و در تقسیم کار، ترکش ما تمهیدات فرهنگی است و برای تدارک محصولی فرهنگی ـ هنری گام برمی‌داریم" ... "در جمهوری اسلامی، روح حاکم فرهنگی، مضامین دینی است و در هر دولتی، هیچ‌کس حق تغییر آن را ندارد و اگر در گذشته با شلختگی اتفاقاتی افتاده، در آینده دیگر این اتفاقات نخواهد افتاد و من به جرأت می‌گویم هیچ‌گاه به فردی اجازه‌ی کودتای فرهنگی داده نخواهد شد"

 ای کاش جناب وزیر محترم ، مصداقهای این شلختگی ها را برمی شمردند تا ببینیم ابتذال در سینمای ایران امروز را چه از لحاظ محتوا و چه از لحاظ نحوه پوشش هنرپیشگان زن ، جزء آن به حساب بیاوریم یا نه  که اگر چنین باشد ، این اتفاقات که در هر فیلمی تکرار می شوند !! آقای وزیر ، فدای این همه جسارت و شجاعت شما فقط قبل از آنکه اجازه کودتای فرهنگی به کسی نداده باشید لطفا شفاف بیان نمایید ،چقدر بر حضور هنرپیشگان ایرانی در سینمای هالیوود نظارت داشته و دارید ؟ حضور خانم گلشیفته فراهانی در فیلم "مجوعه دروغ ها" در نقش پرستاری به نام عایشه که قهرمان فیلم راجر فریس مامور سیا (همان دی کاپریو معروف!) در جریان پیدا کردن تروریستی به نام سلیمان ، عاشق و دلباخته او می شود  ، سوژه خبر هنر و سینما این روزهاست . فیلمی که  به دلیل خشونت زیاد که شامل شکنجه هم می شود و صحبت های نامناسب در آن درجه R  گرفته است ، فیلمی که در تریلر آن و عکسهای منتشر شده اش شاهد هنرنمایی! در تضاد با ارزشهای اسلامی و عرف فرهنگ ایرانی، این هنرپیشه کشور هستیم ( با یک جستجو می توانید ، دسترسی پیدا کنید)

فیلمی که ریدلی اسکات کارگردانش در مورد آن گفته است: “در مورد اسلام هست، جایی که هستیم و جایی که نیستیم، و نگاهی بسیار جالب، فعال و درونی به کل موضوع دارد!! درست هم گفته ، درباره اسلام هست و مبارزه با تروریسم که دوباره آمریکا  پرچم دار تروریسم ستیزی است!! البته به روایت هالیوود و سران صهیونیستش ، تروریسمی که با اسلام معنا می یابد اصولا در تعریفشان اسلام یعنی تروریسم ، سلیمان فیلم از سران القاعده هست القاعده به روایت آمریکا نه به روایت تاریخ ، که همگی میدانیم سیا برای چه منظوری القاعده را تاسیس و آموزش داد  

متاسفانه باید اذعان کنم ، دشمن به هدف زده است جدای از سیاست خصمانه اش که می توان در انیمیشن هایی نظیر پرسپولیس ( مرجان ساتراپی ) و سلول انفرادی ( حسین انواری ) مشاهده کرد ، حرکت نوین دیگری را در دعوت از هنرپیشگان زن سینمای ایران و سپردن نقشهایی به آنان که برای معروف و مشهور تر شدن و  شرف حضور و بازی در کنار هنرپیشگان مطرح جهان حاضرند به آب و آتش بزنند، آغاز کرده است...  راستی آقای وزیر از کدام تمهیدات فرهنگی سخن می گویید؟؟



ساعت 11:21 صبح روز یکشنبه 87 شهریور 3

برقع بردار ز رخسار و جهان روشن کن
که جلای دل ما از رخ زیبای تو است

 می گویند خسوف می شود و ماه می گیرد ، چند روز قبل نیز کسوف اتفاق افتاد و خورشید گرفت ؛ کاش هر روزمان دو رکعت نماز می خواندیم تا برایمان آیتی باشد  که بی تو ای کوکب هدایت ، در بیراهه ها راه مقصود گم کرده ایم ...ای غائب از نظر ، تا خورشید وجودت ، مهتاب نگاهت و روشنی هدایتت در غیبت باشد حیاتمان آغاز نمی شود که ظهور تو سرآغاز حیات انسان است

یا ایها العزیز ، در آستانه میلادت دوباره وجودم مترنم است به مَسٌنا و اهلنا الضٌر تا آنچنان که شایسته تو است مرا با همه نقص ها و کاستی هایم بپذیری . آقا جان میلادت مبارک  

 



ساعت 11:44 عصر روز جمعه 87 مرداد 25

امروز خاطراتی را از استاد شهبازی مورخ و تحلیل گر سیاسی برجسته ایرانی در سایت شان می خواندم درباره نشریه صبح و آقای نصیری مدیر مسئولش و ماجرای سفر روبرت مردوخ (مرداک) سلطان رسانه‌های صهیونیستی جهان که ثمره اش ! را در افتتاح شعبه بانک HSBC در تهران و قرارداد شل و سایر تحولات سال‌های اخیر می بینیم به خاطر همین افشاگری صبح را بستند نمی دانم چرا ماجرای مدرک تحصیلی آقای علی کردان، که سوژه داغ این روزهاست ؛را با این خاطره همزمان می خواندم(جهت روشن شدن افکار عمومی: قصد خاصی از ذکر نام این دو شخص با هم ندارم) و این بار سایت تحلیلی خبری الف به مدیریت آقای احمد توکلی افشاگری نموده است و حتما گناه !! این کار به گردن اوست و کسی چه می داند شاید به خاطر تشویش اذهان عمومی! با این سایت نیز برخورد و فله ای فیل تر شود ،متاسفانه در ایران به جای پرداختن به اصل ماجرا آنقدر بر سر چنین موضوعاتی جنجال به پا می شود (یا بهتر است بنویسم می کنند)که واقعیت لوث شده سر به مُهر می ماند . اگر نشریه صبح نبود راز سفر مردوخ به ایران برای همیشه مکتوم می‌ماند و اگر سایت خبری الف نبود استعلامی از دانشگاه آکسفورد هیچ گاه صورت نمی گرفت

آقای علی کردان با ادعای دریافت مدرک دکتری افتخاری از دانشگاه آکسفورد، از اواخر دهه 70 تا سال 1384 در سالهایی معاونت مالی – اداری و بعدها معاونت امور مجلس و شهرستانهای صدا و سیما را به عهده داشته و از سال 1384 به این سو نیز با عنوان "دکتر علی کردان" رئیس سازمان فنی و حرفه ای و قائم مقام وزیر نفت بوده است. نمایندگاه مجلس در جریان بررسی صلاحیت آقای کردان برای رای اعتماد و تصدی وزارت کشور دریافتند که آخرین مدرک تحصیلی ایشان که مورد تایید وزارت آموزش عالی قرارگرفته، فوق دیپلم است.

اینها، البته ادعایی است که تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی درباره وزیر کشور کنونی مطرح کرده اند و باز نقل آن، الزاماً به معنای تایید نیست راه حل بسیار ساده است و نیازی به این همه جنجال و موضع گیری های ضدو نقیض ندارد یا آقای کردان، دارای مدارک تحصیلی رسمی مورد ادعاست و یا حق با منتقدان ایشان است ، برای کشف حقیقت کمیته مشترکی از وزارت علوم و قوه قضاییه تشکیل شود و با استعلام دوباره از دانشگاه آکسفورد صحت یا سقم ادعای ایشان بررسی شود و نتیجه از دو شکل خارج نخواهد بود ؛ یا پاسخ این دانشگاه با اسناد سایت خبری الف در استعلامش از این دانشگاه و نظر منتقدان مطابقت می کند آنگاه فراتر از فردی به نام علی کردان باید به حال سیستمی تأسف خورد که در آن سالیان سال ، فردی با مدرک فوق دیپلم ، می تواند خود را دارای مدرک عالی تر جا بزند ، پست های بالا بگیرد ، امتیازات مادی و معنوی دریافت نماید و بدتر از همه این که در دانشگاه تدریس کند! و برعهده رییس جمهور و مجلس شورای اسلامی است که اشتباه صورت گرفته درباره معرفی چنین فردی به عنوان وزیر کشور را بی هیچ تعارفی جبران نمایند و در صورتی که جرمی از قبیل جعل یا سوء استفاده از عنوان تحصیلی دکتری در استخدام و کسب امتیازات مادی و معنوی صورت گرفته است، همانند سایر افراد جامعه با وی برخورد قانونی صورت گیرد ، چه آنکه در مقام عدالت و قضاوت، هیچ فرقی بین مقامات کشور با افراد دیگر مملکت وجود ندارد و یا اینکه صحت ادعای آقای کردان ثابت می شود و مهم تر ابهام زدایی و تنویر افکار عمومی صورت می گیرد
آنگاه باید سراغ کسانی رفت که به شهروندی افترا زده و مهم تر از آن، افکار عمومی را برآشفته اند.
بی گمان، اگر تکلیف این ماجرا روشن نشود، هم آقای علی کردان در افکار عمومی همواره در معرض اتهام خواهد بود و این نه برای او مناسب است و نه برای دولتی که با شعار عدالت خواهی و مبارزه با رانت جویی بر سرکار آمده است و هم نمایندگان مجلس هشتم تا همیشه تاریخ پارلمان های ایران، متهم به این خواهند بود که نتوانستند سره را از ناسره تشخیص دهند
و البته تشکیل این کمیته پیشنهادی و شهامت در بررسی بی تعارف این مساله در گرو این خواهد بود که همه مسئولان ، مردم را مالکان اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی بدانند و پاسخگویی به آنان را وظیفه شان .

 

پاسخ ارسالی دانشگاه آکسفورد



ساعت 4:22 عصر روز یکشنبه 87 مرداد 20

در ارتباطی که از طریق کلام با دیگران برقرار می شود جدای از محتوای جملات که با موضوع سخنان ایجاد کننده آن ارتباط خاص سنخیت دارد و البته تسلط هر چه بیشتر سخنگو و سخنران(در مفهوم عام) از لحاظ دانش و علم لازم مرتبط، بر جذب مخاطب و مستمع نقش بسزایی دارد شیوه آغاز کلام ، ادامه دادن و خاتمه آن ،نحوه بیان جملات و کلمات ، فراز و فرود صدا ، مکث در صورت نیاز بین جملات ادا شده  همه و همه در تاثیرگذاری موثر بر ذهن مخاطب و رساندن پیام سخنگو و سخنران به بهترین شکل، نقش مهم و کلیدی را ایفا می کند . اگر شما به یک سمینار علمی بروید ، سخنران با استفاده از وسایل بصری مانند پروژکتور ارقام و داده ها و نمودارهای مکمل سخنانش را بر پرده نشان می دهد و بدین گونه ذهن مخاطب را همراه خویش می سازد و چنانچه به یک میزگرد اقتصادی یا مثلا سیاسی گوش بدهید در اینجا بیشتر استفاده از عبارات و جملات تاکیدی در جذب بیشتر شما (با در نظر گرفتن فرض علاقه مندی اولیه) موثر خواهد بود. گاه سخنرانی خطیب و اندیشمندی را به فراخور علاقه تان می شنوید سخنانی ارشادی ، مذهبی که در آن علاوه  بر تمام عوامل موثری که ذکر کردم تعیین سطح سخنان با سطح فهم مخاطب و اینکه چقدر می تواند خود را با مخاطب خودمانی کند و به زبان او سخن بگوید(در سخنرانی عمومی) تاثیرگذار خواهد بود.

دقیقا به دلیل رعایت همین موارد است که امروزه  روحانیون متعددی را محبوب عموم مردم بویژه نسل جوان قرار داده ، نو و خودمانی حرف می زنند ، هم حدیث از معصوم می گویند هم شعری متناسب از حافظ و سعدی و مولانا می خوانند ارتباط آن را با بحث آشکار می سازند ، هم بجا مقداری جمله مهم را با صدای بلندتری می گویند تا مخاطب به تامل و تفکر واداشته شود ، آنچه گفتم دقیقا برای مداحان و مولودخوانان مصداق می یابد زیبایی کار آنان علاوه بر اینکه در گرو  شعر زیبا و دارای مفاهیم منطبق بر واقعیات ، لحن و صوت مورد استفاده و البته شیوه خواندن شعر ( سبک کار) است به فراز و فرود صدا ،میزان بلندی صوت مربوط خواهد بود که نقش دو عامل اخیر بیشتر نباشد کمتر نخواهد بود . این همه مقدمه نوشتم برای اینکه بگویم ، جایتان خالی شب میلاد حضرت امام حسین علیه السلام با خانواده رفته بودیم حرم مطهر حضرت سید علاالدین حسین بن موسی الکاظم علیهما السلام بعد از نماز در صحن حرم مطهر یکی از هیئتهای شیراز مجلس جشنی را ترتیب داده بود .... حاج آقای مدعو خوب و زیبا سخنرانی کرد هم با محتوا بود هم خودمانی ،حدیث گفت و هم شعر خواند هم از شعبان گفت هم از امام ع اما وقتی می خواست بر جملاتی تاکید کند به جای کمی بلند تر گفتن ، گویی فریاد می زد در حالیکه مجلس آرام بود و هم تنظیمات آمپلی فایر مناسب با جمعیت بود و هم تعداد بلندگو ها بعد از سخنرانی یکی از مداحان عزیز شروع به مولودی خوانی کرد چه خواندنی! اصلا شعر شنیده نمی شد آنقدر بلند ایشان فریاد می زد (و اکو صدا هم مزید علت بود ) که نه تاب شنیدن بود نه ماندن !

آقا جان نه فریاد مستمع را به تامل وا می دارد نه مخاطب را به شور و هیجان می رساند ، این فقط آزاردهنده است !        



ساعت 11:1 صبح روز چهارشنبه 87 مرداد 16

حسین جان چگونه نرد عشق با خدا باخته ای ؟ چگونه دلبری کرده ای خدا را ؟این چه سری است بین تو و خدا که تو را چنین منزلتی داده؟ افضل اعمال روزها و شبهای خاص و با فضیلت را زیارت تو قرار داده حتی از راه دور و با ذکر کوتاه سلامی چون السلام علیک یا ابا عبد الله السلام علیک و رحمة الله و برکاته  و در ماه ولادتت شعبان؛ شهادت هیچیک از سایر معصومین ع را قرار نداده و سزد که چنین باشد ؛که در ایام متبرک به ولادت تو ، ناسوت و ملکوت مست از حضور تو، نام تو، فرود تو از عرش الهی بر فرش خاکی غرق در شادی و سرور است و در ماه شهادتت محرم ؛ آنقدر مصیبتت عظما است که جانها را می گدازد و دلها را فسرده می سازد و دیگر نسزد شادی میلاد و ولادت سایر معصومین ع

و از سردار وفا و ادب حضرت عباس ع چه بگویم هم او که حتی جلوتر از امام زمان و مولای خویش راه نمی رفت و او را برادر خطاب نمی کرد ، حداقل برداشت من چنین است گرچه ماه ولادت او نیز شعبان است و با اختلاف 22 سال نسبت به مولای خویش اما گویا خدا خواسته ، او باز ادب را رعایت کند و در روز شماری شعبان بعد از روز میلاد مولای خویش حضرت امام حسین ع عالمی را مست وفا و ادب خویش نماید       



ساعت 8:3 صبح روز یکشنبه 87 مرداد 13

   1   2      >