سخنی با خوانندگان محترم وبلاگ گنبد افلاک : امروز انقلاب در مقطعی خاص قرار گرفته در سطح بین اللمل پی گیری حق برخورداری از فناوری هسته ای ، مواجه با پیامدهای افزایش قیمت نفت که بیش از آنکه برای ما فرصت باشد به تهدیدی اقتصادی بدل شده ، مسائل خاورمیانه و ... و در درون تهدید آرمانهای انقلاب توسط اُلیگارشی ثروت و قدرت یا بهتر است بگویم یکی یکی سر بریده شدن آرمانهای انقلاب در مسلخ اُلیگارشی ثروت و قدرت ، واقعیتی تلخ که نه با تکذیب آن توسط برخی و نه با متهم کردن قائلان این موضوع به تشویش اذهان عمومی ، صورت مساله اش پاک می شود و نه افکار عمومی و جنبش دانشجویی عدالتخواه آن را به فراموشی می سپارد . اگر علاقه ام به امام و رهبری، و احساس وظیفه ام نسبت به انقلاب و شهدا نبود این مطالب را نمی نوشتم و با فراغ خاطر به تماشای روزگار می نشستم ، اما نوشتنم ادای دینی است به آنچه بدان تعلق خاطر دارم . گذشتن از این مقطع بجز در سایه الطاف الهی ، رهنمودهای مقام معظم رهبری، هشیاری مردم و حمایت از دولت و آرمانهای انقلاب ، میسور نخواهد بود . به رسم ادب و تقدیر از استاد عبدالله شهبازی ، یکی از منابع تحقیقی خود را (بر خلاف معمول) همین جا ذکر می کنم رساله «زمین و انباشت ثروت: تکوین اُلیگارشی جدید در ایران امروز»1461 صفحه.
اگر بپذیریم "العدل حیاة الاحکام" احکام دین با وجود عدالت زنده و باقی است؛ نه می توان بدون ایجاد عدالت اقتصادی و اجتماعی و قضایی جامعه اسلامی ساخت، و نه می توان جامعه منهای عدالت را به اسلام نسبت داد، زیرا که "ان الله یامر بالعدل و الاحسان" خدای متعال فرمان می دهد که عدالت را اجرا کنید ؛ و نه می توان با حضور فقر در جامعه از عدل دم زد، زیرا که به فرموده امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر (ع): "لو عدل فی الناس لاستغنوا" اگر عدالت در کار باشد فقیری نخواهد ماند.
تجربه بسیاری از انقلاب های معاصر نشان می دهد که در فرآیندی کوتاه و یا طولانی کسانی که اهرمهای قدرت سیاسی و اجرایی را در جریان انقلاب به دست می گرفتند، به تدریج خود به یک گروه بسته، تبدیل می شدند پیوند مدیران سیاسی با دیوانسالاری دولتی و برخورداری ایشان از امتیازات خاص «حکومت گران » به تدریج زمینه های پیدایش یک «طبقه جدید» را می آقریند این طبقه ساختار اُلیگارشیک دارد(اُلیگارشی1:حکومت گروهی معدود و کم و بیش بسته ) و اینان با بهره گیری از اهرم های موثری که در دست داشتند در پی حفظ و جاودان ساختن «وضع موجود» بر می آمدند
در جامعه شناسی سیاسی گاه از این گروه به عنوان بورژوازی بوروکراتیک یاد میشود؛ یعنی گروه صاحب ثروتی که از قِبَل دیوانسالاری دولتی ارتزاق می کند و منافع او در حفظ و ابقا این اقتدار است بررسی تاریخ نشان می دهد این فرآیند در انقلاب روسیه منجر به پیدایش طبقه ممتاز و حکومت گری شد که به «نومانکلاتورا» شهرت یافت؛ یعنی گروه اجتماعی خاص و بسته ای که، صرفنظر از لیاقت و کارایی، هماره در فهرست تصدی مشاغل عالی اداری قرار داشت. این امر مختص روسیه شوروی نبود. در انقلابهای کشورهای جهان سوم، که تجربه آنان فراروی خبرگان هوشمند انقلاب ما بوده و هست، نیز این فرآیند استحاله نظامهای انقلابی، صرفنظر از ماهیت این یا آن انقلاب، دیده میشد: جمال عبدالناصر در مصر بارها از طبقه جدیدی که پس از کودتای افسران آزاد در مصر رشد کرده سخن گفت. و میدانیم که این گروه ممتاز و مقتدر جدید در شالوده صعود سادات و درغلطیدن تام و تمام مصر به دامان غرب قرار گرفت. ژان سور کانال2،آفریقاشناس فرانسوی،این فرآیند را در گینه پس از استقلال چنین می دید «در گینه، مانند هر جای دیگر، پس از استقلال یک بورژوازی جدید سریعاً رشد کرد که در نظر وی رسیدن به مقامات عالی تنها یک معنا داشت: نشستن برجای استعمارگران بیرون رانده شده»
زمانیکه دولت انقلابی تانزانیا، در منشور معروف آروشا3 عضویت صاحبان مشاغل عالی دولتی و اجرایی در هیئت مدیره مؤسسات اقتصادی خصوصی را ممنوع کرد و مقرر داشت که ایشان حق دریافت بیش از یک حقوق، بیش از یک خانه و مشارکت در فعالیتهای اقتصادی خصوصی را ندارند به این تجربه نظر داشت. و زمانی که سکوتوره، رهبر گینه مشارکت مسئولین دولتی و حزبی در مؤسسات صنعتی و تجاری خصوصی را ممنوع اعلام داشت و اینگونه اقدامات را «اعمالی که ناقض اخلاق و تنزه انقلابی است»نامید، قطعاً شاهد رشد این پدیده و نگران خطرات آن برای سرنوشت جامعه خود بود زمانیکه رهبر انقلاب از سال 1375 مفهوم «طبقه جدید» را به کار بردند ،این به معنای حضور بالفعل پدیدهای در درون نظام جمهوری اسلامی ایران بود که پیش از آن نیز موجودیت آن کم و بیش احساس می شد . معهذا، مانند بسیاری دیگر از اندیشه های رهبری، هیچ یک از مدعیان و متولیان اندیشه و پژوهش در جمهوری اسلامی ایران به تبیین این مفهوم و ارائه مصادیق آن همت نگماردند و هیچ یک از این مصادیق اشارات ایشان را به خود نگرفتند.
نه تلاشی برای شناخت این پدیده در کار بود و نه طبعاً مبارزه ای برای حذف یا محدود کردن اقتدار و گسترش آن. در بیش از یک دهه این پدیده ابعادی بزرگتر و خطراتی بس مهیب تر از سال 1375 یافته است در سال 1381 آیت الله خامنه ای این پدیده را چنین توصیف کردند4: مسابقه رفاه میان مسئولان، بی اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی در ذهن و عمل برنامه ریزان، ثروتهای سربرآورده در دستانی که تا چندی پیش تهی بودند، هزینه کردن اموال عمومی و اقدامهای بدون اولویت، و به طریق اولی در کارهای صرفاً تشریفاتی، میدان دادن به عناصری که زرنگی و پررویی آنان همه گلوگاههای اقتصادی را به روی آنان می گشاید، و خلاصه پدیده بسیار خطرناک انبوه شدن ثروت در دست کسانی که آمادگی دارند آن را هزینه کسب قدرت سیاسی کنند، و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسی اضعاف آنچه را هزینه کرده اند گرد می آورند.
ادامه دارد ...
1_ Oligarchy
2_Jean Suret-Canale (b. 1921)
3-آروشا شهری است در شمال تانزانیا
4- پیام مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای، به جنبش دانشجویی