سفارش تبلیغ
صبا ویژن



نامه ای به شهدا - گنبد افلاک






درباره من
نامه ای به شهدا - گنبد افلاک
آی دی من
تماس با من

سخنان بزرگان
Subscribe to me on FriendFeed
اطلاع از به روز رسانی
  موضوعات مطالب
سیاسی[19] . فرهنگ و جامعه[18] . نکته ها[14] . مذهبی[13] . دل نوشته[8] . اقتصادی[5] .
نوشته های من
نگاهی به نوشته های قبلی


به روایت لینک
مهدی یاوران [5]
عاشقانه های من [136]
عبدالله شهبازی [61]
دانلود :زمین و انباشت ثروت تکوین الیگارشی جدید در ایران امروز [162]
خوابی که نوستراداموس برای ایران دیده است [194]
به یغما رفتن تاریخ ایران در افسانه جومونگ [147]
زیارت کوکاکولا !!! [123]
جنبش عدالتخواه دانشجویی [143]
دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری [90]
کانون فرهنگی رهپویان وصال [131]
وبلاگ قبلی ام [180]
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد [163]
وهابیت و اسلام [144]
موسسه فرهنگی آرماگدون [438]
پائلو کوئیلو را بشناسید !! [237]
[آرشیو(27)]


لینک دوستان
عاشق آسمونی
مهاجر
آخرین روز دنیا
شلمچه
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
وب سایت روستای چشام (Chesham.ir)
طلبه تخریبچی
بازگشت به خویشتن
عطر نرگس
کلام دل
مذهب عشق
معصومین
دکتر علی حاجی ستوده
کعبه دل
مجاهد مجازی
روایت های آسمانی
یادداشتهای یک وبلاگر
دوستداران و عاشقان یوسف فاطمه زهرا (س)
راز پرواز
یک وجب دل
گل نرگس فدای رنگ و بویت
ساحل افتاده
بازمانده تنها
ترنم باران
دکتر بیات (شعر)
نرگسی
ناکجا آباد
مسائل قرآنی(مهناج)
ابراهیم در آتش
امام مهدی (عج)
کوهنوردی و ... !
بی نشان
اشعار سید محمدرضا هاشمی زاده
حدیث نفس(احمدک)
سجاده ی عشق
اردشیر
حاج آقا مسئلة
بچه کنکوری
کیمیای قلم
شبنم سحرگاهی
گل نرگس
یا فاطمه الزهرا (س)
ایثار و شهادت
غلامعلی رجایی
تازه ترین نوشته ها
سفر عاشقی
آنچه می گذرد...
[عناوین آرشیوشده]
لوگوی وبلاگ
نامه ای به شهدا - گنبد افلاک


لوگوی دوستان
















 RSS 

با تشکر از مدیر محترم شلمچه   که مرا دعوت به نوشتن کرد

 

سلام شهدا ،حاجی از من خواسته بود تا در موج نامه ای به شما شرکت کنم مسلما مرا دیدید وقتی به قسمت شما آمدم در دار الرحمه محلی ،چند خیابان آن طرف تر از منزلمان و فکر می کردم چگونه حرفهایم را تنها در یک نوشته خلاصه کنم ... مطالب نامه گونه چند نفر از دوستان را که برایتان هر کدام چه زیبا نوشته اند خواندم اما همه نوشته هایشان به "شهدا شرمنده ایم" ختم می شود در حالیکه این عبارت باید در ابتدای نوشته ها باشد ؛ ابتدای مکانی مورد نظرم نیست منظورم این است که بار معنایی و مسئول شناسی این عبارت را باید باز کرد و مطلب را با محوریت آن ادامه داد ، شرمنده بودن تنها حس تاسف خواننده را بر می انگیزد و به تنهایی راهگشا نیست ، شهدا شاید این گونه بهتر بود آغاز می کردیم : شهدا ،چرا بعد از 20 سال هنوز احساس کوتاهی در مقابل شما می کنیم ؟ چگونه می باید عمل می کردیم که نکرده ایم؟ این ضمیر "ایم" مرجعش کیست؟ همه ؟، خانواده به عنوان اولین نهاد انتقال دهنده مفاهیم ؟، مدیران بخش مظلوم فرهنگ ؟ مدارس از ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان تا دانشگاه که باید آموزش توامان با پرورش داشته باشند؟ سیاست گذاران ؟ رسانه ها به خصوص صدا و سیما ؟ کدامیک ؟ واگر همه سهم هر کداممان چقدر است ؟ افسوس شهدا که سالهاست عادت کرده ایم تنها به دوباره خوانی صورت مساله معضلات اجتماعی و فرهنگی بپردازیم و درست همان جایی که باید شروع کنیم ختم می کنیم ! .
مردم هر کشوری برای افرادی که در مقابل تهاجم نظامی دشمن به میهن شان جانفشانی کرده اند احترام قائل اند آنها را به دیده قهرمان می نگرند در برخی از میادین شهرها نماد و سمبلی از آنها را نصب می کنند پس اگر ما نیز تندیس شما و تصاویرتان را ای شهدا در خیابانها و میادین نصب و یا خیابانها و کوچه ها را به نام شما نامگذاری می کنیم تا اینجا کار چندان متفاوتی انجام نداده ایم ،در پرتو آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام شما از قداستی برخوردار می شوید که در آن همه چیزتان مقدس و ارزشمند می شود راهتان ، افکار باورها و آرمانهایتان ،بقایای پیکرهای مطهرتان که در تفحص ها بدست می آید و خونتان ، اینجا ست که سخن از فرهنگ شهادت و آرمان شهدا به میان می آید که اینها همگی مسئولیت می آورد برای مایی که نه تنها بازمانده ایم از رسیدن به قافله شهادت بلکه بازمانده ایم از رسیدن و رساندن دیگران به آرمانها ، باورها و اندیشه های شما شهدا و انتقال این ارزشها به همه نسل جوان و این بزرگترین کوتاهی ماست در برابر شما و غافلیم از اینکه اگر وضع جامعه در تمام ابعادش و مدیریت برخی مسئولین در سطوح مختلف مدیریتی متناسب و در راستای آرمانها ، افکار و راه شما نباشد که متاسفانه نیست خون شما را پایمال کرده ایم و چنین است پایمال کرده ایم و کرده اند و ما چه کرده ایم جز سردادن شعار پایمال نکردن خونتان؟  ای عزیزان به حق پیوسته ، مطمئنم از منظورم آگاهید نمی گویم یک شبه کارشناس فله ای بشویم قلم به دست بگیریم و برای حل مشکلات فرهنگی _اجتماعی و ... تصمیم گیری کنیم که کارشناس به حد کافی داریم (و البته بررسی اینکه امروز طرح و برنامه ای اجرا نشده برای بخش فرهنگ نمی بینیم بحث جداگانه ای می طلبد) اما مایی که به ظاهر زنده ایم و جامعه از باور ها و افکار ما ، اعمال و رفتار ما تاثیر می پذیرد که می توانیم در مقابل رواج ابتذال و بی عدالتی اعتراض کنیم ، آنقدر برایمان عادی شده است و آنقدر سکوت کرده ایم گویی اینها را جایز می بینیم و چاره ای نیست جز شناخت راه و آرمان های شهدا و بازگشت به افکار ، باورها و آرمانهای شما شهیدان که در آن از مبارزه با مظاهر فرهنگ غربی و ابتذال شیوع یافته در جامعه هست تا عدالت خواهی و حق طلبی



ساعت 9:37 صبح روز یکشنبه 87 اردیبهشت 15