مدتی قبل در خبرها خواندم که مالک میلیاردر عربستانی شبکه های ماهواره ای Mbc ، اعلام کرده قصد دارد Mbc Persian(شبکه فارسی) را نیز در دوبی راه اندازی کند و در آن علاوه بر استفاده از مجریان فارسی زبان آهنگ و ترانه های خوانندگان معلوم الحال لس آنجلسی و فیلمهای سینمای قبل از انقلاب را پخش کند . قبل از پرداختن به آنچه در این نوشتار خواهید خواند باید سوالی را که احتمالا به ذهن برخی از همراهان و خوانندگان گنبد افلاک خطور کرده است پاسخ بدهم و آن اینکه چرا در عنوان مطلب نوشته ام قطعه ای دیگر از پازل ایران(اسلام) ستیزی ؟ چرا هر دو را با هم به کار برده ام ؟ اگر چه پاسخ کامل و جامع این سوالات خود حداقل نوشته ای مستقل را طلب می کند اما می توان گفت آنچه امروزه در کشورهای اسلامی خاورمیانه و حتی آسیای جنوب شرقی مثل اندونزی و مالزی وجود دارد اسلام شخصی شده ایی است تهی از اندیشه سیاسی اسلام ، فرهنگ اسلام به عبارتی همان اسلام آمریکایی که امام خمینی (ره) فرمودند. اسلامی که به جای مقابله با فرهنگ سکولار غرب ، به جای داشتن برنامه و راهکاری برای نبرد فرهنگی جهان غرب با اسلام(که در مطالب گذشته به خصوص سنبت رشاد ، سلمان رشدی دیگر به گوشه ای از آن اشاره شد) در راستای منافع غرب به خصوص آمریکا توسط حکومت های کشورهای ذکر شده جریان دارد ،به عنوان مثال اردن یا مصر را ببینید کاملا مطیع اوامر آمریکا هستند حتی در موضع گیریهای سیاسی به خاطر حمایتهای مالی آمریکا ، چنان عمل می کنند که نارضایتی ارباب خود را فراهم نکنند یا به عنوان مثال کشورهای حاشیه خلیج فارس را نگاه کنید یا چنان در دام سیاستِ ایران هراسی و شیعه هراسی آمریکا افتاده اند که بالاترین میزان خرید تسلیحات نظامی آمریکا را به خود اختصاص داده اند، با تمدید فعالیت پایگاههای نظامی آمریکا در کشورشان حضور نظامی آمریکا را موجب شده و حاضر به از دست دادن چتر حمایتی آمریکا نیستند و یا به دلیل آنکه آمریکا را قدرت سیاسی_ نظامی بلامنازغ جهان می دانند هر چه بیشتر متمایل یه آن عمل می کنند و بر خلاف موج تنفر از سیاست های آمریکا در جهان و حتی در کشور خودشان به طور نسبی ، دست در دست آمریکا(دشمن قسم خورده اسلام) می گذارند و برای خوشامد آمریکا از کاری فروگذار نیستند و در پشت پرده روابط با اسرائیل و ملاقات برخی از مقامات این کشورها با مسئولان آن رژیم این مساله تن سپردن به خواسته های آمریکا بیشتر نمود دارد به عنوان مثال قطر . به همین دلیل در نبرد فرهنگی غرب با اسلام ، ایران محور است یعنی در برنامه ریزی و سیاستهای غرب نوک تهاجم فرهنگی باید به سمت ایران باشد در این استراتژی ایران تبلور اسلام است. بنابراین اگر نوشته ام ایران(اسلام) ستیزی سخنی به گزاف نگفته ام.
و باید دید نخبگان و اندیشمندان برای تحول در هنر و رسانه چه ایده هایی را ارائه خواهند کرد انشاء الله که موثر و کاربردی باشد ، به انتظار می نشینیم ...