در ابتدا پیروزی هسته ای را که دگر بار حقانیت ایران را در برخورداری از انرژی هسته ای ثابت کرد به همگی تبریک می گویم ، به مسوولین به خاطر دیپلماسی فعال و شفاف سازی و به آحاد جامعه که بر حقوق خویش پافشاری کردند آری براستی که حق گرفتنی است ...
و اما بعد این روزهای آخر سال حجم کارها بیشتر هست و گرفتاری های من هم به تبع آن بیشتر فرصت نوشتن مطلب جدیدی را گرچه موضوع های مختلفی هست نداشتم . یادی کردم از وبلاگ قبلی ام و مطلبی از آن را انتخاب کردم که البته چندان هم بی تناسب با این روزها نیست . گاهی تکرار هم ارزشمند ست همین !
این مطلب در تاریخ جمعه 1 تیر 1386 در وبلاگ قبلی ام به نگارش در آمده .
رفته بودم بانک ... بایستی به حسابم پول واریز می کردم موعد تاریخ چک ها رسیده بود.از روز قبلش اعلام شده بود که قرعه کشی جوایز آن بانک انجام شده و نتایج در سایت آن بانک قرار گرفته، گویا شعبه ای که من در آن حساب جاری داشتم، چند نفری جایزه برنده شده بودند حدود ساعت 10 کمی بانک شلوغ شده بود بعضی ها فقط آمده بودند برای اینکه ببینند جایزه ای رو برنده شدند یا نه . لیست اسامی برندگان رو در تابلویی نصب کرده بودند هر کس دنبال اسم خودش بود
بعضی چند بار اسامی رو مرور می کردند خیلی از چهره ها در هم می شد ویکی دو نفر هم صدای آهسته غرغر کردنشان به گوش می رسید .... این همه (باز کردن حساب،انتظار قرعه کشی) مبنایش احتمال برنده شدن بود البته خیلی ها هم می دانستند احتمال ضعیفی بود
به سمت دفترم می رفتم ... و به این می اندیشیدم که مطمئنا روزی لیستهایی را نگاه خواهیم کرد عده ای شادمان فریاد می زنند بیایید لیست مرا نگاه کنید و عده ای از فرط غم و حسرت با چهره هایی سیاه آماده اعلام نتایج .
ای کاش نام ما در لیست بهشتیان باشد به شرط آن که این حقیقت را باور می کردیم.