يا در غدير )تاشکوفا کرد احمد........نام مولا در غديررسم شد با دست مولا شکل در يا در غديرروح اقيانوس و روي افتاب و شور عشقدر همان ساعت تجلي کرد يکجا در غديربر فراز دست هاي سبز پيغمبر شکفتلاله اي از لاله زار عرش اعلا در غديرسر به زيربال وپر بردند مرغان سر به سرتا به دوش احمدي ديدند عنقا در غديرجمله ي کروبيان از عرش پايين امدندتا کنند ان مهر زيبا را تماشا در غديرلحظه هاي انتظار اخر به پايان امدندعاقبت مشکل گشايي شد هويدا در غديرشب پرستان با تمام عقده ي پنهان خويشتهنيت گفتند در ظاهر به مولا در غديردست بيعت با علي دادند کل مسلمينچون قيامت گشت بر پا شور وغوغا در کويروامصيبت تا محمد از جهان رحلت نمودگوييا هر گز نبودي ان تولا در غديرشرمشان بادا تمام مردم دنيا پرستپس رها کردند اين مظلوم تنها در غديردست نا محرم به سوز اتش ظلمش گرفتان همه شوري که در دل داشت زهرا در کويرچون غدير خم کليد فتح باب جنت استاي عزيزان راه توفيق است نتها در غدير.............
.شعر هاشمي زاده