آنان كه ره به كعبه ي كوي رضا برند
احرام عشق بسته طوافي نكو كنند
تن را به آب زمزم او داده شست و شو
وز جام عشق و معرفتش تر گلو كنند
با محرمان كعبه ي كويش ز ما بگو
حج در طواف مسجد او جست و جو كنند
تو در نماز عشق چه خواندي كه...
شميم وصلت هر صبح رايحه ي دل انگيز سحرگاهان من و زمزمه ي مناجاتت ترنم جاري سرود درون من است... اذان از گلدسته هاي وجود تو مي شنوم و راه به محراب خلوت دوست مي گشايم و اين همه... از بركت آن است كه در هر زيارت به ياد مني خوب مي دانم! و گرنه من كجا و...!؟